woodland

/ˈwʊdˌlænd//ˈwʊdlənd/

معنی: درختستان، جنگل، زمین جنگلی
معانی دیگر: جنگلی، جنگل زی، بیشه زی، سرزمین جنگلی، سرزمین پردرخت، بیشه زار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: land covered with woods; forest.
مشابه: forest
صفت ( adjective )
مشتقات: woodlander (n.)
• : تعریف: of, pertaining to, located, or living in the woods.

- a woodland path
[ترجمه گوگل] یک مسیر جنگلی
[ترجمه ترگمان] یه مسیر جنگلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. woodland creatures
موجودات جنگلی

2. stretches of woodland dotted with lakes
گستره هایی از جنگل دارای دریاچه های زیاد

3. If the woodland is left alone, it will regenerate itself in a few years.
[ترجمه گوگل]اگر جنگل به حال خود رها شود، چند سال دیگر خود را احیا می کند
[ترجمه ترگمان]اگر جنگل تنها مانده باشد، در عرض چند سال خود را دوباره بازسازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The trail wends its way through leafy woodland and sunny meadows.
[ترجمه گوگل]مسیر راه خود را از میان جنگل‌های سرسبز و چمن‌زارهای آفتابی می‌پیماید
[ترجمه ترگمان]جاده از میان درختان جنگلی و چمن زار آفتابی به راه خود ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The birds are equally at home in a woodland or riverside environment.
[ترجمه گوگل]پرندگان به همان اندازه در یک محیط جنگلی یا کنار رودخانه در خانه هستند
[ترجمه ترگمان]این پرندگان به طور مساوی در یک محیط جنگلی یا در کنار رودخانه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The house is surrounded by vast tracts of woodland.
[ترجمه گوگل]این خانه توسط بخش های وسیع جنگلی احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]خانه پر از tracts وسیع جنگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On Wednesday we cleared a beach and woodland of litter.
[ترجمه گوگل]روز چهارشنبه یک ساحل و جنگل را از زباله پاکسازی کردیم
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه یک ساحل و جنگلی از زباله را تمیز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Woodland Trust is dedicated to preserving our native woodland.
[ترجمه گوگل]Woodland Trust به حفظ جنگل بومی ما اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]وودلند تراست به حفظ سرزمین بومی خود اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She drank in the beauty of the woodland scene.
[ترجمه گوگل]او در زیبایی صحنه جنگل نوشید
[ترجمه ترگمان] اون توی زیبایی سرزمین جنگلی مشروب خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The plant grows abundantly in woodland.
[ترجمه گوگل]این گیاه به وفور در جنگل رشد می کند
[ترجمه ترگمان]گیاه به طور فراوان در جنگل رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The woodland was razed by fire.
[ترجمه گوگل]جنگل در اثر آتش سوزی ویران شد
[ترجمه ترگمان]جنگل با آتش ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Woodland creatures such as foxes and owls are increasingly common in towns.
[ترجمه گوگل]موجودات جنگلی مانند روباه و جغد به طور فزاینده ای در شهرها رایج هستند
[ترجمه ترگمان]وودلند مانند روباه و جغد به طور فزاینده ای در شهرها رایج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dewy woodland was solitary and still.
[ترجمه گوگل]جنگل شبنم، منزوی و ساکن بود
[ترجمه ترگمان]جنگل شبنم زده خلوت و بی حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The remaining block of woodland is cut down to ground level.
[ترجمه گوگل]بلوک باقی مانده از جنگل تا سطح زمین بریده می شود
[ترجمه ترگمان]بقیه قطعات جنگل، به سطح زمین کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most of the woodland has now been burnt up.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیشتر زمین های جنگلی سوخته اند
[ترجمه ترگمان]بیشتر جنگل در حال سوختن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درختستان (اسم)
wood, tope, grove, glade, bosquet, bosket, woodland, brake, shaw

جنگل (اسم)
forest, wood, woodland, jungle, timberland, silviculture, greenwood, sylviculture, weald

زمین جنگلی (اسم)
woodland

تخصصی

[آب و خاک] زمین های تولید چوب،زمین های با گونه های چوبی

انگلیسی به انگلیسی

• forest, forested area
pertaining to or inhabiting the forest or woods
woodland is land covered with trees.

پیشنهاد کاربران

جنگل ( ی )
– an inaccessible woodland site
– The house is surrounded by vast tracts of woodland
– Some very rare and special plants grow in these woodlands
مناطق جنگلی

بپرس