word of mouth

/ˈwɜːrdəvˈmaʊθ//wɜːdəvmaʊθ/

شفاهی، زبانی، گفتاری، افواهی، کلمات مصطلح، صدای کلمه

جمله های نمونه

1. The news spread by word of mouth.
[ترجمه گوگل]این خبر دهان به دهان پخش شد
[ترجمه ترگمان]اخبار دهان به دهان می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The restaurant does not advertise, but relies on word of mouth for custom.
[ترجمه Shirin] رستوران تبلیغ نمیکند اما به تبلیغات دهادن به دهان ( سینه به سینه ) از طریق مشتریانش متکی است.
|
[ترجمه گوگل]این رستوران تبلیغاتی انجام نمی دهد، اما برای سفارشی شدن به دهان به دهان متکی است
[ترجمه ترگمان]رستوران تبلیغ نمی کند، اما به کلمه دهان برای عادت تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have informed him by word of mouth.
[ترجمه گوگل]من شفاهی به او اطلاع داده ام
[ترجمه ترگمان]با کلمه دهان به او خبر دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Much of this information is picked up by word of mouth from previous students.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این اطلاعات به صورت شفاهی از دانش آموزان قبلی دریافت می شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر این اطلاعات توسط کلمه دهان از دانش آموزان قبلی جمع آوری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the orders were given by word of mouth so that no written evidence could be discovered later.
[ترجمه گوگل]همه دستورات شفاهی داده می شد تا بعداً هیچ مدرک کتبی کشف نشود
[ترجمه ترگمان]همه دستورها را با یک کلمه دهان بسته بودند تا بعدا معلوم نشود که هیچ مدرک کتبی هم نمی توان کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The story has been passed down by word of mouth.
[ترجمه گوگل]این داستان دهان به دهان نقل شده است
[ترجمه ترگمان] این داستان رو با کلمه دهان از بین برده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He received the news by word of mouth.
[ترجمه گوگل]او این خبر را دهان به دهان دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او اخبار را با کلمه دهان دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Word of mouth is one of the best ways of getting business.
[ترجمه میلاد فرهنگی] کلام بیانی ( تایید بیانی ) ، یکی از بهترین راهها بدست آوردن کسب و کار است
|
[ترجمه گوگل]تبلیغات دهان به دهان یکی از بهترین راه های کسب و کار است
[ترجمه ترگمان]دهان دهان یکی از بهترین راه های رسیدن به کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Word of mouth can draw new talent to a Great Group, as it did at Black Mountain.
[ترجمه گوگل]تبلیغات شفاهی می تواند استعدادهای جدیدی را به سمت یک گروه بزرگ جذب کند، همانطور که در کوه سیاه انجام داد
[ترجمه ترگمان]دهان دهان می تواند استعداد جدیدی را برای گروه بزرگ به ارمغان بیاورد، همانطور که در کوه سیاه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tribe's history was passed on by word of mouth.
[ترجمه گوگل]تاریخ این قبیله به صورت دهان به دهان منتقل می شد
[ترجمه ترگمان]تاریخ قبیله از کلمه دهان می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Much of this information is picked up by word of mouth from previous students and workmates.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این اطلاعات به صورت شفاهی از دانش آموزان و همکاران قبلی دریافت می شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر این اطلاعات توسط کلمه دهان از دانش آموزان قبلی و workmates جمع آوری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reaction to the show was encouraging and word of mouth most rewarding of all.
[ترجمه گوگل]واکنش به این نمایش دلگرم کننده بود و دهان به دهان بیش از همه با ارزش بود
[ترجمه ترگمان]واکنش به این نمایش دلگرم کننده و کلامی بود که به همه پاداش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why did it sell so many copies by word of mouth?
[ترجمه گوگل]چرا این همه نسخه دهان به دهان فروخت؟
[ترجمه ترگمان]چرا این همه نسخه از کلمه دهان را به فروش رسانده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He learned about the job by word of mouth.
[ترجمه گوگل]او شفاهی این کار را یاد گرفت
[ترجمه ترگمان]او در مورد شغل با کلمه \"دهان\" یاد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hearsay, rumors
if news or information passes by word of mouth, people find out about it when others tell them about it directly, rather than by reading about it or by hearing about it on the radio or television.

پیشنهاد کاربران

ورد زبان شدن
شنیدم که. . .
شنیده شده . . .
شفاهی توصیه ای
- دهان به دهان گشتن و منتقل شدن مطالب، اطلاعات و اخبار
- انتقال یا دریافت اطلاعات بصورت شفاهی، کلامی یا زبانی ( Grapevine )
• You just tell a few people, word of mouth travels, and a crowd appears
...
[مشاهده متن کامل]

• He heard the word of mouth and passed it on to her
• They navigate by word of mouth or by the arc of the sun. آنها پرسان پرسان و یا از روی مسیر حرکت خورشید راه خود را می پیمودند.

زبانی
کلامی
شفاهی
فروش محصول به واسطه تبلیغات دهان به دهان
شفاهی. حمایت زبانی . زبانی.
تبلیغات کلامی ، تبلیغات شفاهی
اشاره به تبلیغ دهان به دهان
سر زبان ها افتادن
سینه به سینه ( گشتن )
گفتاری, شفاهی, دهان به دهان
( نقل موضوع یا داستانی از طریق بیان گفتاری بین دو نفر )
دهان به دهان
بازاریابی کلامی
بازاریابی گفتاری
دهان به دهان، مانند بازاریابی دهان به دهان
سنتی
نقل قول شفاهی، خبر کوچه و بازاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس