waif

/ˈweɪf//weɪf/

معنی: بچه سر راهی، مال بی صاحب، بچه بی صاحب، مال متروکه، ادمدربدر
معانی دیگر: (به ویژه کودک) بی خانمان، دربدر، یتیم و سرگردان، لقطه، (هر چیزی که شخص پیدا می کند وظاهرا صاحب ندارد) یافته، باد آورده، (گاو و گوسفند و سگ و غیره) سرگردان (وظاهرا بی صاحب)، رجوع شود به: waft، (حقوق) مال یافته شده که کسی ادعایی برآن ندارد، مال بی صاحب در دریا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a homeless or friendless person, esp. an orphaned or abandoned child.
مترادف: foundling, orphan
مشابه: gamin, guttersnipe, outcast, pariah, ragamuffin, tatterdemalion, urchin

- With no one to take them in, the orphaned children had become waifs begging in the streets.
[ترجمه گوگل] بچه‌های یتیم در حالی که کسی آنها را نمی‌پذیرفت، تبدیل به وایف‌هایی شده بودند که در خیابان‌ها گدایی می‌کردند
[ترجمه ترگمان] بچه های یتیم شده در خیابان ها گدایی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an animal or thing that has been lost or abandoned by its owner.
مترادف: orphan, stray
مشابه: dogie, maverick

جمله های نمونه

1. zahra was a skinny waif with torn clothes and sunken eyes
زهرا دخترک بی خانمان لاغری بود با لباس های مندرس و چشم های گود افتاده.

2. They looked thin, waif - like and half starved.
[ترجمه گوگل]آنها لاغر، وحشی و نیمه گرسنه به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها لاغر و waif و نیمه گرسنه به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lavant plays a vagrant waif, Binoche a runaway painter.
[ترجمه گوگل]لاوانت نقش یک وایف ولگرد، بینوش یک نقاش فراری را بازی می کند
[ترجمه ترگمان]Lavant یک waif ولگرد است که نقاش فراری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The celebratory burial of the shoeless waif.
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه وایف بی کفش
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین این بچه ولگرد پابرهنه به خاک سپرده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do I look like a waif?
[ترجمه گوگل]آیا من شبیه یک وایف هستم؟
[ترجمه ترگمان]شبیه a؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All her images of a tiny waif locked in the attic seemed suddenly foolish and fantastic.
[ترجمه گوگل]تمام تصاویر او از یک وایف کوچک که در اتاق زیر شیروانی قفل شده بود، ناگهان احمقانه و خارق العاده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]تمام تصاویر کوچکی که در اتاق زیر شیروانی گیر کرده بودند ناگهان ابلهانه و رویایی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They knew that, like the Dickensian waif, a good wash and new clothes would reveal an angelic face.
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که مانند وایف دیکنزی، شستشوی خوب و لباس نو چهره فرشته ای را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که مانند the Dickensian، رخت شویی و لباس های نو، صورت فرشته ها را آشکار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They looked thin, waif - like and starved.
[ترجمه گوگل]آنها لاغر به نظر می رسیدند، مانند و گرسنه بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها لاغر و waif و گرسنه به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A waif is begging on the street.
[ترجمه گوگل]یک وایف در خیابان گدایی می کند
[ترجمه ترگمان]A در خیابان گدایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It tells a tale of a waif who was educated into being a lady.
[ترجمه گوگل]این داستان یک وایف را روایت می کند که به عنوان یک خانم تحصیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این داستان یک بچه ولگرد است که در حال تربیت یک زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maybe I should play this needy, despondent waif card more often.
[ترجمه گوگل]شاید باید بیشتر این کارت وایف نیازمند و مأیوس را بازی کنم
[ترجمه ترگمان]شاید باید این کارت needy و despondent رو بیشتر انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Believe it not, the waif look was the hottest look of the 1990's.
[ترجمه گوگل]باور نکنید، ظاهر وایف داغ ترین ظاهر دهه 1990 بود
[ترجمه ترگمان]باور کنید که این نگاه سرد به عنوان گرم ترین نگاه دهه ۱۹۹۰ به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A waif in a jeans skirt and Leia hair knobs waited for her gown.
[ترجمه گوگل]وایف با دامن شلوار جین و دستگیره های موی لیا منتظر لباس او بود
[ترجمه ترگمان]یکی از waif بود که دامن شلوار جین پوشیده بود و knobs روی لباسش منتظر لباس او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Found a helpless waif.
[ترجمه گوگل]وایف بی پناهی پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]یه بچه ولگرد بیچاره رو پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بچه سر راهی (اسم)
fosterling, waif, foundling

مال بی صاحب (اسم)
waif

بچه بی صاحب (اسم)
waif

مال متروکه (اسم)
waif

ادمدربدر (اسم)
waif

انگلیسی به انگلیسی

• homeless or abandoned person (especially a child); young person who seems to be needy because of his/her thin feeble appearance; stray animal; cast-off or neglected items
a waif is a young person, especially a child, who looks as if he or she is hungry and has nowhere to live.

پیشنهاد کاربران

بپرس