waited

پیشنهاد کاربران

معنی منتظر ماندن را میدهد .
منتظر ماند
صبر کرد
انتظار کشیدن در گذشته
صبر کرد. تأمل کرد. منتظر ماند. منتظر نشست.
منتظر ماندن

این waited به معنی منتظر بود هست یعنی به گذشته اشاره میکنه
منتظر ماندند
منتظر ماند
منتظر
انتظار
منتظر ماندن
انتظار
بن ماضی از مصدر صبر کردن یا منتظر ماندن
منتظر ماندن به زمان گذشته ( منتظر ماند )
منتظر ماند
منتظر بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس