wavering


معنی: تردید، مردد

جمله های نمونه

1. the wavering light of the candle
نور لرزان شمع

2. He tried to stiffen his wavering soldiers.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد سربازان متزلزل خود را سفت کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد سربازان لرزان خود را خشک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shareholders who were wavering met the directors.
[ترجمه گوگل]سهامدارانی که تزلزل داشتند با مدیران ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]کسی که در حال تردید با مدیران ملاقات کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While we were wavering, somebody else bought the house.
[ترجمه گوگل]در حالی که ما تزلزل داشتیم، یکی دیگر خانه را خرید
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما مردد بودیم، یکی دیگه خونه رو خریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The man was asking, grammar wavering.
[ترجمه گوگل]مرد با تزلزل دستور زبان می پرسید
[ترجمه ترگمان]مرد پرسید: کتاب دستور زبان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's wavering between buying a house in the city or moving away.
[ترجمه گوگل]او بین خرید خانه در شهر یا دور شدن از خانه در حال دودلی است
[ترجمه ترگمان]او بین خریدن یک خانه در شهر تردید دارد یا از آنجا دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I put my hand on the wavering cyclic grip between my knees.
[ترجمه گوگل]دستم را روی چنگ چرخه ای متزلزل بین زانوهایم گذاشتم
[ترجمه ترگمان]دستم را روی زانوهایم گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gently wavering fronds of a willow tree.
[ترجمه گوگل]شاخه های درخت بید که به آرامی تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]خوشه های آرام یک درخت بید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you are enslaved by laziness, irresolution, wavering, negative behaviors and timidity, luck will abandon you. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]اگر اسیر تنبلی، عدم تصمیم گیری، تزلزل، رفتارهای منفی و ترسو باشید، شانس شما را رها خواهد کرد دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]اگر شما به خاطر تنبلی، تردید، دودلی، رفتارهای منفی و timidity اسیر شده اید، شانس شما را ترک خواهد کرد دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This seemed the best way to draw the wavering states away from Washington and consolidate Southern power.
[ترجمه گوگل]این بهترین راه برای دور کردن کشورهای متزلزل از واشنگتن و تحکیم قدرت جنوب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید این بهترین راه برای جلب کردن ایالات مردد از واشنگتن و تحکیم قدرت جنوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tree branches met high overhead, creating a wavering green canopy through which sunlight fell in shadows and coins of light.
[ترجمه گوگل]شاخه‌های درخت در بالای سرشان به هم رسیدند و یک سایه‌بان سبز متزلزل ایجاد کردند که از طریق آن نور خورشید در سایه‌ها و سکه‌های نور فرود آمد
[ترجمه ترگمان]شاخه های درخت بالای سرمان به هم برخورد کردند و یک سایبان سبز لرزان ایجاد کردند که نور خورشید از میان آن ها به سایه و سکه نور می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then Henry saw something else, a wavering light that wobbled and dipped behind one of the shattered windows.
[ترجمه گوگل]سپس هنری چیز دیگری را دید، نوری متزلزل که می‌لرزید و پشت یکی از پنجره‌های شکسته فرو می‌رفت
[ترجمه ترگمان]بعد، هنری چیزی دیگر دید، نوری لرزان که در پشت یکی از پنجره های شکسته فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Boiotia itself was wavering, knowing that there was a strong current of opinion among the Peloponnesians in favour of defending only their peninsula.
[ترجمه گوگل]خود بویوتیا متزلزل شد، زیرا می‌دانست که در میان پلوپونزی‌ها جریانی قوی به نفع دفاع از شبه جزیره خود وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از خود بی خود شده بود، زیرا می دانست که عقیده قوی در میان the در مورد دفاع از شبه جزیره واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rest of the democrats are wavering between supporting Yeltsin and Yavlinsky.
[ترجمه گوگل]بقیه دموکرات ها بین حمایت از یلتسین و یاولینسکی در تزلزل هستند
[ترجمه ترگمان]بقیه دموکرات ها بین حمایت از یلتسین و Yavlinsky مردد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We're not wavering from that position.
[ترجمه گوگل]ما از این موضع تزلزل نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از این موقعیت مطمئن نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تردید (اسم)
wavering, hesitance, indecision, doubt, hesitancy, uncertainty, vibration, query, suspicion, skepticism, dubiety, shilly-shally, irresolution, qualm, scruple, vibratility

مردد (صفت)
acatalectic, hesitant, wavering, hesitating, uncertain, unsure, half-hearted, irresolute, unready, vacillatory

انگلیسی به انگلیسی

• vacillant, not certain in objective or action
hesitation; vacillation; fluctuation

پیشنهاد کاربران

When someone is wavering, they are indecisive or fluctuating in their opinions or actions. They may be uncertain and have difficulty making a firm commitment.
صفت/ وقتی کسی تزلزل/wavering دارد، در عقاید یا اعمال خود بی تصمیم است یا در نوسان است. آنها ممکن است نامطمئن باشند و در تعهد قاطع مشکل داشته باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

For instance, “She’s been wavering between two job offers and can’t decide which one to accept. ”
A person might express their wavering by saying, “I’m wavering on whether to go on the trip because I’m not sure if I can afford it. ”
In a discussion about a controversial topic, someone might express their wavering by saying, “I’ve been wavering on my stance on this issue because I can see valid arguments on both sides. ”

wavering
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-tentative/
متزلزل
متزلزل شدن، مردّد شدن
ارتعاش

بپرس