wearily


از روی خستگی

جمله های نمونه

1. He trudged wearily on down the road.
[ترجمه گنج جو] خسته و درمانده در سرازیری جاده به راه افتاد.
|
[ترجمه گوگل]او با خستگی در جاده حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]به زحمت از جاده پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He rubbed a hand wearily over his eyes.
[ترجمه گوگل]دستی خسته را روی چشمانش مالید
[ترجمه ترگمان]با خستگی دستش را روی چشمانش مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He sagged wearily back in his chair.
[ترجمه گوگل]او با خستگی روی صندلی خود آویزان شد
[ترجمه ترگمان]او با خستگی به پشتی صندلی اش تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We plodded wearily up the road carrying heavy packs.
[ترجمه گوگل]ما با کوله های سنگین در جاده با خستگی به سمت بالا رفتیم
[ترجمه ترگمان]با قدم های سنگین به راه خود ادامه دادیم و با قدم های سنگین به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Two oxen yoked to a plough walked wearily up and down the field.
[ترجمه گوگل]دو گاو نر در یوغ گاوآهن با خستگی در مزرعه بالا و پایین می رفتند
[ترجمه ترگمان]دو گاو بسته به گاوآهن بسته بودند و خسته و کوفته روی زمین افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He trudged wearily along the path.
[ترجمه گوگل]او با خستگی در طول مسیر حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]با خستگی راه را طی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sighed wearily as he looked at the pile of work.
[ترجمه گوگل]وقتی به انبوه کار نگاه می کرد آهی خسته کشید
[ترجمه ترگمان]با خستگی اه کشید و به توده کار نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furness shrugs wearily. He has heard it all before.
[ترجمه گوگل]فرنس با خستگی شانه بالا می اندازد او همه را قبلاً شنیده است
[ترجمه ترگمان]Furness با خستگی شانه بالا می اندازد قبلا هم این موضوع را شنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The old tramp shambled wearily up the path.
[ترجمه گوگل]ولگرد پیر با خستگی راه را زیر و رو کرد
[ترجمه ترگمان]ولگرد پیر با خستگی بر سر راه خود کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Corbett rubbed his eyes wearily.
[ترجمه گوگل]کوربت با خستگی چشمانش را مالید
[ترجمه ترگمان])))))))))))))))))))))
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I trailed wearily after the others.
[ترجمه گوگل]با خستگی دنبال بقیه رفتم
[ترجمه ترگمان]با خستگی دنبال بقیه راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They had to plod wearily on up the hill.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند با خستگی روی تپه حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]به زحمت از تپه بالا می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Anything else?" Colum asked. Kathryn shook her head wearily.
[ترجمه گوگل]"چیز دیگری مد نظر دارید؟" کلوم پرسید کاترین با خستگی سرش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]چیز دیگه ای هم هست؟ \" Colum \" پرسید کاترین با خستگی سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. David trod wearily along behind the others.
[ترجمه گوگل]دیوید با خستگی پشت سر دیگران قدم می زد
[ترجمه ترگمان]دیوید پشت سر بقیه راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I dragged myself wearily out of bed at five o'clock this morning.
[ترجمه گوگل]امروز ساعت پنج صبح با خستگی از تخت بیرون کشیدم
[ترجمه ترگمان]ساعت پنج صبح خسته و کوفته خودم را از رختخواب بیرون کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exhaustedly, in a fatigued manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : weary
✅️ اسم ( noun ) : weariness
✅️ صفت ( adjective ) : weary / wearisome
✅️ قید ( adverb ) : wearily
با خستگی

بپرس