weathering

/ˈweðərɪŋ//ˈweðərɪŋ/

معنی: ابگیر، فرسایش در اثر هوا
معانی دیگر: (معماری) سطح شیب دار (برای جاری ساختن آب باران)، تخته ی شیب دار (که در سر دیوار یا زیر در و پنجره کار می گذارند)، طوفان هوا، معماری ابگیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the physical and chemical effects of weather on rock surfaces.

جمله های نمونه

1. Solid rock is broken down by weathering.
[ترجمه mohammadali] سنگ سخت در اثر هوازدگی، به قطعات کوچکتری تقسیم می شود.
|
[ترجمه مجید وحید] سنگ سخت بر اثر فرسایش خرد میگردد.
|
[ترجمه گوگل]سنگ جامد در اثر هوازدگی تجزیه می شود
[ترجمه ترگمان]هوا با هوا زدگی شکسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The weathering could split the rock off.
[ترجمه گوگل]هوازدگی می تواند سنگ را جدا کند
[ترجمه ترگمان]هوا زدگی می تواند سنگ را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The effects of weathering can be simulated in the laboratory.
[ترجمه گوگل]اثرات هوازدگی را می توان در آزمایشگاه شبیه سازی کرد
[ترجمه ترگمان]اثرات هوازدگی می تواند در آزمایشگاه شبیه سازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mechanical weathering is rapid in cold desert regions.
[ترجمه گوگل]هوازدگی مکانیکی در مناطق سرد بیابانی سریع است
[ترجمه ترگمان]هوازدگی مکانیکی در مناطق بیابانی سرد سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The more the continents are exposed to weathering, the more carbon dioxide is drawn down from the atmosphere.
[ترجمه گوگل]هرچه قاره ها بیشتر در معرض هوازدگی قرار گیرند، دی اکسید کربن بیشتری از جو خارج می شود
[ترجمه ترگمان]هرچه قاره ها در معرض هوا قرار گیرند، کربن دی اکسید بیشتر از اتمسفر زمین کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now stained with bird droppings and weathering, it shows a pair of intertwined and horribly mutated lovers.
[ترجمه گوگل]اکنون با مدفوع پرندگان و هوازدگی رنگ آمیزی شده است، یک جفت عاشق در هم تنیده و به طرز وحشتناکی جهش یافته را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]حالا که پر از فضله پرنده و هوا زدگی است، این تصویر یک جفت عشاق دگرگون شده و وحشتناک را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rates of weathering are potentially highest where temperatures are high and rainfall is abundant.
[ترجمه گوگل]نرخ هوازدگی در جاهایی که دما زیاد است و بارندگی فراوان است به طور بالقوه بالاترین است
[ترجمه ترگمان]نرخ هوازدگی به طور بالقوه بسیار بالا است که در آن دما بالا و بارش فراوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new environmental cabinet permits simulation of weathering in a wide range of environments.
[ترجمه گوگل]یک کابینت محیطی جدید امکان شبیه سازی هوازدگی در طیف وسیعی از محیط ها را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک کابینت محیطی جدید اجازه شبیه سازی هوازدگی در گستره وسیعی از محیط ها را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Weathering is a general term for all the processes that can break up rocks.
[ترجمه گوگل]هوازدگی یک اصطلاح کلی برای تمام فرآیندهایی است که می توانند سنگ ها را تجزیه کنند
[ترجمه ترگمان]هوا زدگی یک اصطلاح عمومی برای تمام فرایندهایی است که می توانند سنگ ها را بشکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Weathering Bone lying out on the surface of the ground is subject to a number of processes.
[ترجمه گوگل]هوازدگی استخوانی که بر روی سطح زمین قرار دارد تحت تعدادی فرآیند قرار دارد
[ترجمه ترگمان]هوا زدگی استخوان در سطح زمین قرار دارد و در معرض تعدادی از فرآیندها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vertical differentiation in mineralogy in weathering profiles may also reflect the stage-by-stage alteration of primary rock minerals.
[ترجمه گوگل]تمایز عمودی در کانی‌شناسی در پروفایل‌های هوازدگی ممکن است منعکس‌کننده تغییر مرحله به مرحله کانی‌های سنگ اولیه باشد
[ترجمه ترگمان]تمایز عمودی در کانی شناسی در پروفیل های هوازدگی نیز می تواند منعکس کننده تغییر مرحله به مرحله مواد معدنی اولیه سنگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chemical weathering is of the greatest importance in producing fine material, as clay minerals are formed by this process.
[ترجمه گوگل]هوازدگی شیمیایی بیشترین اهمیت را در تولید مواد ریز دارد، زیرا کانی‌های رسی از این فرآیند تشکیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]هوازدگی شیمیایی بیش ترین اهمیت را در تولید مواد خوب دارد چرا که مواد معدنی خاک رس با این فرآیند شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We therefore have to consider the kinetics of weathering by examining those factors which affect the late of chemical reactions.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید سینتیک هوازدگی را با بررسی عواملی که بر اواخر واکنش‌های شیمیایی تأثیر می‌گذارند در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید سینتیک هوازدگی را با بررسی عواملی که بر دیر واکنش های شیمیایی تاثیر می گذارند، در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Phases of weathering, drying and deflation would lead to a steady deepening of the hollow.
[ترجمه گوگل]مراحل هوازدگی، خشک شدن و کاهش تورم منجر به عمیق شدن مداوم گودال می شود
[ترجمه ترگمان]فازه ای تحت تاثیر آب و هوا، خشک کردن و کاهش قیمت منجر به عمیق تر شدن عمق گودال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rather specific environmental requirements of salt weathering mean that its action is spatially highly variable.
[ترجمه گوگل]الزامات محیطی نسبتاً خاص هوازدگی نمک به این معنی است که عملکرد آن از نظر مکانی بسیار متغیر است
[ترجمه ترگمان]الزامات محیطی خاص مربوط به هوازدگی نمک به این معنی است که عمل آن به طور فضایی متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابگیر (اسم)
pool, basin, sluice, penstock, weathering

فرسایش در اثر هوا (اسم)
weathering

تخصصی

[عمران و معماری] هوازدگی - آبریز - تخریب - فرسایش - سایند - اثر عوامل جوی - متلاشی شدن
[مهندسی گاز] فرسایش
[زمین شناسی] هوازدگی - دگرسانی شیمیایی و تخریب مکانیکی ذرات سنگی در مجاورت هوا، رطوبت و مواد آلی.
[نساجی] ثبات رنگ پارچه در معرض هوا
[معدن] هوازدگی (زمین شناسی فیزیکی)
[خاک شناسی] هوادیدگی
[پلیمر] در معرض عوامل جوی قرار دادن، هوا زدگی، فرآیند تخریب و تجزیه شدن در شرایط جوی نظیر خورشید، سرما زدگی، آب و گرما که عموماً با واکنش های شیمیایی و فرآیندهای فیزیکی همراه است.
[آب و خاک] هوازدگی،آبفرسایی

انگلیسی به انگلیسی

• effect of weather; process by which exposed rock is disintegrated and decomposed by atmospheric agents or water (geology); material used for weather strip

پیشنهاد کاربران

to come through a very difficult situation safely
تغییر رنگ
weathering ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: هوازدگی
تعریف: فرایندی تخریبی که در آن رنگ و بافت و ترکیب مواد خاکی یا سنگی براثر عوامل جوّی تغییر می‏کند
فرسایش
هوازدگی
مثال: سطح سنگ هوازده شده است.

بپرس