welcome mat


فرش، پادری، حصیر درگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: put out the welcome mat
• : تعریف: a doormat.

جمله های نمونه

1. The county has put out the welcome mat for international investors.
[ترجمه نیما چوبین] شهرستان از سرمایه گذاران بین المللی به خوبی استقبال کرد ( برای شان فرش قرمز پهن کرد )
|
[ترجمه گوگل]این شهرستان تشک استقبال از سرمایه گذاران بین المللی را گذاشته است
[ترجمه ترگمان]این استان از فرش استقبال شده برای سرمایه گذاران بین المللی استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Well, she'd been warned not to expect the welcome mat, Sabine thought, as she drove under the arch.
[ترجمه گوگل]سابین در حالی که زیر طاق می راند، فکر کرد، خوب، به او هشدار داده شده بود که منتظر تشک خوشامدگویی نباشد
[ترجمه ترگمان]ساب ین ضمن حرکت زیر تاق چه فکر کرد: خوب، به او هشدار داده بودند که از پادری خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. President Clinton has put out the welcome mat.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت کلینتون تشک خوشامدگویی را پهن کرده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور کلینتون طرح خوش آمد گویی را مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mother bought a welcome mat for our new house.
[ترجمه گوگل]مادر برای خانه جدید ما تشک خوش آمد گویی خرید
[ترجمه ترگمان] مادر یه پادری واسه خونه جدید ما خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Father bought a new welcome mat for our new house.
[ترجمه گوگل]پدر یک تشک خوش آمد گویی جدید برای خانه جدید ما خرید
[ترجمه ترگمان] پدر یه پادری واسه خونه جدید ما خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Spread out the welcome mat, children, because Uncle Bill is visiting us tonight.
[ترجمه گوگل]بچه ها تشک خوشامدگویی را پهن کنید، چون عمو بیل امشب به دیدن ما می آید
[ترجمه ترگمان]بچه ها، mat را باز کنید، بچه ها، چون عمو بیل امشب به دیدن ما می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She approves of the balcony and the east-facing front door, as well as the moon design on her welcome mat.
[ترجمه گوگل]او بالکن و درب ورودی رو به شرق و همچنین طرح ماه روی تشک خوشامدگویی خود را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]او بالکن و در جلویی را تایید می کند، و در حالی که ماه بر روی پادری خوشامد می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To satisfy this need, the owners of the local establishments have rolled out the welcome mat.
[ترجمه گوگل]برای ارضای این نیاز، صاحبان مؤسسات محلی تشک خوشامدگویی را پهن کرده اند
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن این نیاز، صاحبان موسسات محلی از پادری استقبال کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But China, which has cool political relations with Tokyo, hardly welcome mat.
[ترجمه گوگل]اما چین که روابط سیاسی سردی با توکیو دارد، به سختی از این موضوع استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]اما چین، که روابط سیاسی خنک با توکیو دارد، به سختی از پادری استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a little note, though, stuck under the welcome mat.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک یادداشت کوچک زیر تشک خوشامدگویی گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]به هر حال، یک یادداشت کوچک بود که در زیر پادری گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Later on, even members of traditionally non - proselytzing religions laid out the welcome mat.
[ترجمه گوگل]بعداً، حتی اعضای ادیان سنتی غیرمذهبی نیز تشک خوشامدگویی را گذاشتند
[ترجمه ترگمان]در ادامه، حتی اعضای مذاهب غیر - سنتی از پادری استقبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Put out the welcome mat for sb: فرش قرمز پهن کردن برای کسی ( شرایط حضور او را فراهم و مُهیّا کردن، آماده شدن برای استقبال از او ) .

بپرس