westward

/ˈwestwərd//ˈwestwəd/

معنی: در جهت مغرب، بسوی باختر، بطرف مغرب
معانی دیگر: به سوی باختر، باختر سوی، غربی، باختری، westwards بسوی باختر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: toward the west.
صفت ( adjective )
• : تعریف: in, at, facing, or moving toward the west.
اسم ( noun )
مشتقات: westwards (adv.)
• : تعریف: the west, or a point, direction, or region located in the west.

جمله های نمونه

1. westward ho!
(کشتی) هشدار - حرکت به غرب !

2. travelers westward bent
مسافران عازم غرب

3. millions of immigrants surged westward
میلیون ها مهاجر به سوی غرب سرازیر شدند.

4. They were enticed westward by dreams of gold.
[ترجمه گوگل]آنها با رویاهای طلا به سمت غرب فریفته شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها را به زور به سوی غرب کشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sailed westward from Palos de la Frontera.
[ترجمه گوگل]او از Palos de la Frontera به سمت غرب حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]اون از \"پالوس هیلز\" به سمت غرب حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They travelled in a westward direction.
[ترجمه گوگل]آنها به سمت غرب حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در جهت غرب حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People came westward in the 1800s to pan for gold.
[ترجمه گوگل]مردم در دهه 1800 برای جستجوی طلا به سمت غرب آمدند
[ترجمه ترگمان]مردم در سال ۱۸۰۰ به سمت غرب امدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The westward advance of the road repairs is being held up by protesters.
[ترجمه گوگل]پیشروی تعمیرات جاده به سمت غرب توسط معترضان متوقف شده است
[ترجمه ترگمان]پیشروی به سوی غرب در حال انجام تعمیرات جاده توسط معترضان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Congregationalists did move westward and for a time pioneered in the mission to the larger world.
[ترجمه گوگل]جماعت گرایان به سمت غرب حرکت کردند و برای مدتی در مأموریت به دنیای بزرگتر پیشگام شدند
[ترجمه ترگمان]Congregationalists به سمت غرب حرکت کرد و برای مدتی در ماموریت به دنیای بزرگ تر پیشقدم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sun moved slowly westward.
[ترجمه گوگل]خورشید به آرامی به سمت غرب حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]خورشید آهسته به طرف غرب حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ship crowded westward.
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت غرب شلوغ شد
[ترجمه ترگمان]کشتی به سمت غرب حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Westward the Hudson came between Sammler and the great Spry industries of New Jersey.
[ترجمه گوگل]به سمت غرب هادسون بین ساملر و صنایع بزرگ اسپری نیوجرسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رودخانه هادسون بین Sammler و صنایع بزرگ spry در نیوجرسی به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The river Aver continues westward past the provincial capital at Averheim and finally flows into the Reik at Nuln.
[ترجمه گوگل]رودخانه Aver به سمت غرب از مرکز استان در Averheim گذشته و در نهایت به Reik در Nuln می ریزد
[ترجمه ترگمان]رودخانه aver به سمت غرب از مرکز استان at عبور می کند و در نهایت به the در Nuln می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even the westward expansion of the United States had its economic motives.
[ترجمه گوگل]حتی گسترش ایالات متحده به سمت غرب نیز انگیزه های اقتصادی خود را داشت
[ترجمه ترگمان]حتی توسعه غرب ایالات متحده انگیزه های اقتصادی خود را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Johnnie Walker tips his hat, smirks and hurries westward off the shelf.
[ترجمه گوگل]جانی واکر کلاهش را نوک می زند، پوزخند می زند و با عجله از قفسه به سمت غرب می رود
[ترجمه ترگمان]جانی واکر کلاهش را در می اورد، پوزخند می زند و سریع به طرف غرب می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در جهت مغرب (قید)
westward

بسوی باختر (قید)
westwards, westward

بطرف مغرب (قید)
westwards, westward

انگلیسی به انگلیسی

• westward part, westward direction
westerly; faces the west
towards the west, in the direction of the west
westward or westwards means towards the west.
westward is used to describe things which are moving towards the west or which face towards the west.

پیشنهاد کاربران

بپرس