whirr

/wɝːr//wɜː/

معنی: غژغژ کردن
معانی دیگر: صدای بال مره یاچر، ور، غر

جمله های نمونه

1. The clock began to whirr before striking the hour.
[ترجمه samane] ساعت قبل اینکه موقعش ( ساعتی که کوک کردی ) بشه، شروع به زنگ زدن کرد ( زنگ خورد )
|
[ترجمه گوگل]ساعت قبل از اینکه به ساعت برسد شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت پیش از آن که زنگ ساعت را بزند، شروع به حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He could hear the whirr of a vacuum cleaner.
[ترجمه گوگل]صدای زوزه جاروبرقی را می شنید
[ترجمه ترگمان]صدای چرخ های یک جارو برقی را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She hear nothing but the chirps and whirr of insect.
[ترجمه Uncle Artin] او صدایی جز جیر جیر حشرات نشنید
|
[ترجمه گوگل]او چیزی جز صدای جیر جیر و زوزه حشرات نمی شنود
[ترجمه ترگمان]چیزی جز صدای جیر جیر جیر جیر جیر جیر جیر جیر نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Close at hand, an electric motor began to whirr, and Floyd felt himself moving.
[ترجمه گوگل]نزدیک به دست، یک موتور الکتریکی شروع به چرخیدن کرد و فلوید احساس کرد که در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]از نزدیک، یک موتور الکتریکی به صدا درآمد و فلوید احساس کرد که حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was pitch dark everywhere, and the whirr of the ceiling fan seemed to fill the silent bedroom.
[ترجمه گوگل]همه جا تاریک بود، و به نظر می رسید که صدای طوفان پنکه سقفی اتاق خواب ساکت را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]همه جا تاریک بود و صدای پنکه سقفی هم به نظر می رسید که اتاق خواب خاموش را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Deep breath, hold it, whirr, click, move up an inch, breathe again.
[ترجمه گوگل]نفس عمیق، نگه دارید، غر بزنید، کلیک کنید، یک اینچ بالا بروید، دوباره نفس بکشید
[ترجمه ترگمان]نفس عمیق بکشید، آن را فشار دهید، دوبار کلیک کنید، یک اینچ حرکت کنید، دوباره نفس بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pots and tin trays were clanging over the whirr of dishwashers; the tables smelled sweet and oily.
[ترجمه گوگل]دیگ‌ها و سینی‌های حلبی روی صدای ماشین ظرفشویی به صدا در می‌آمدند میزها بوی شیرین و روغنی می دادند
[ترجمه ترگمان]سینی های حلبی و سینی های حلبی که در حال صدای whirr of بود، به مشام می رسید میزها بوی شیرین و چرب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So fierce you whirr and pound, you drums -- so shrill you bugles blow.
[ترجمه گوگل]ای طبل‌ها، آن‌قدر تند تند می‌چرخید و می‌کوبید - آن‌قدر صداهایی که می‌وزید
[ترجمه ترگمان]خیلی خشن، whirr رو پایین می کشی و طبل ها رو به صدا در میاری با صدای تیز و گوش خراش فریاد بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thoughts whirr round in my head. I don't have that ability switch off.
[ترجمه گوگل]افکار در سرم می چرخند من آن قابلیت خاموش کردن را ندارم
[ترجمه ترگمان]نظری به سرم می اندازم من این توانایی رو ندارم که خاموشش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whirr, click, whirr, click — step by step the scan probed deeper.
[ترجمه گوگل]چرخش، کلیک، چرخش، کلیک - مرحله به مرحله اسکن عمیق تر بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]whirr، کلیک کنید، whirr کنید، و با قدم بعدی، اسکن عمیق تر را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A creak and a dark whirr in the air high up.
[ترجمه گوگل]صدای جیغ و غرش تیره در هوای بالا
[ترجمه ترگمان]صدای جیر جیر در هوا بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was glad the short half hour was over and the wheels began to whirr again.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که این نیم ساعت کوتاه تمام شد و چرخ ها دوباره شروع به چرخیدن کردند
[ترجمه ترگمان]از این که نیم ساعتی نگذشته بود و چرخ ها دوباره شروع به بیرون رفتن کرد خوشحال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was glad the short half hour was over and the wheels Began to whirr again.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که این نیم ساعت کوتاه به پایان رسید و چرخ ها دوباره شروع به چرخیدن کردند
[ترجمه ترگمان]خوشحال بود که نیم ساعت کوتاه تمام شد و چرخ ها دوباره شروع به بیرون رفتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غژغژ کردن (فعل)
whir, creak, whiz, whirr, whizz

انگلیسی به انگلیسی

• low buzzing sound, hum
when something whirrs, it makes a series of low sounds so fast that they seem to be continuous. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...the whirr of an engine.

پیشنهاد کاربران

بپرس