whisker

/ˈwɪskər//ˈwɪskə/

معنی: ریش، شارب، مویاطراف گونهو چانه، جاروب کوچک
معانی دیگر: ریش (به ویژه ریش گونه ها)، ته ریش، مقدار بسیار کم، (به اندازه ی) یک مو (whisker boom هم می گویند)، (گربه و شیر و غیره) سبیل، زبر مو (vibrissa هم می گویند)، (قدیمی) رجوع شود به: moustache، whiskery موی اطراف گونه و چانه، ماهوت پاک کن، طره، مودار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: whiskery (adj.)
(1) تعریف: (usu. pl.) facial hair growing on the upper lip, cheeks, and chin.

(2) تعریف: one of the long hairs or bristles growing near the mouth of such animals as the cat or rat.

(3) تعریف: (informal) a very small bit or narrow margin.

- There's not a whisker of difference between them.
[ترجمه گوگل] یک سبیل تفاوت بین آنها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] تفاوت بین آن ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We won by a whisker.
[ترجمه گوگل] ما با یک سبیل برنده شدیم
[ترجمه ترگمان] ما با یه سبیل برنده شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a whisker less than two centimeters
به اندازه ی یک مو کمتر از دو سانتی متر

2. a three-day whisker had made his face darker than ever
ته ریش سه روزه چهره ی او را از همیشه تیره تر کرده بود.

3. Schmidt finished second, losing by a whisker in the final event.
[ترجمه گوگل]اشمیت دوم شد و در مسابقه نهایی با یک سبیل شکست خورد
[ترجمه ترگمان]اشمیت در دقیقه دوم کارش را تمام کرد و در آخرین مسابقه یکی از آن ها را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They came within a whisker of being killed.
[ترجمه گوگل]آنها در یک سبیل کشته شدند
[ترجمه ترگمان]پس از کشته شدن، آن دو به یکدیگر نزدیک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Communist candidate lost by a whisker .
[ترجمه گوگل]نامزد کمونیست با یک سبیل شکست خورد
[ترجمه ترگمان]کاندیدای کمونیست با یک whisker از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Doctors say he came within a whisker of dying on the operating table.
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند که او در فاصله کمی از مرگ روی میز عمل قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که او با یک سبیل در حال مرگ روی میز عمل آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She missed the first prize by a whisker.
[ترجمه گوگل]او جایزه اول را با یک سبیل از دست داد
[ترجمه ترگمان]او اولین جایزه را با یک سبیل از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Twice now she had come within a whisker of death.
[ترجمه گوگل]دو بار در حال حاضر او در یک سبیل از مرگ آمده بود
[ترجمه ترگمان]اکنون دو بار با یک قدم از مرگ بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He missed the first prize by a whisker.
[ترجمه گوگل]او جایزه اول را با یک سبیل از دست داد
[ترجمه ترگمان]او اولین جایزه را با یک سبیل از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Goal of the week by a whisker, it is Swindon's second at Bristol City.
[ترجمه گوگل]گل هفته با یک ویسکر، دومین گل سویندون در بریستول سیتی است
[ترجمه ترگمان]یکی از اهداف این هفته a، این دومین گل در شهر بریستول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The buildings started a whisker away from the shoreline.
[ترجمه گوگل]ساختمان ها یک سبیل دورتر از خط ساحل شروع شدند
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها یک whisker را از خط ساحلی شروع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Davidson won the election by a whisker.
[ترجمه گوگل]دیویدسون با یک سبیل برنده انتخابات شد
[ترجمه ترگمان]داویدسون با یک whisker انتخابات را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was the Walrus by a whisker.
[ترجمه گوگل]این والروس با سبیل بود
[ترجمه ترگمان]It by بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. ZnO whisker, the only tetrapod among all kinds of whiskers, possesses good comprehensive properties.
[ترجمه گوگل]سبیل ZnO، تنها چهارپایان در بین انواع سبیل ها، دارای خواص جامع خوبی است
[ترجمه ترگمان]whisker های ZnO، تنها tetrapod در میان انواع ریش، دارای ویژگی های جامع خوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریش (اسم)
sore, barb, beard, whisker, ulcer

شارب (اسم)
whisker

موی اطراف گونه و چانه (اسم)
whisker

جاروب کوچک (اسم)
whisker, wisp

تخصصی

[برق و الکترونیک] تاره 1. رشته تک بلوری بینهایت نازکی از فلز یا ترکیب غیر آلی . این ترکیب با کاهش هالیدهای فلز در هیدروژن در دمای حدود 700 درجه سلسیوس تولید می شود تا رشد بلور و واکنش بخار فلز مذاب با اتمسفر اکسید کننده، نیترید کننده یا اتمسفر مساعد دیگر برای رشد بلور ،آغاز شود . رشد تاره نامطلوب در محیطهای داغ و مرطوب سبب کوتاه شدن اتصال رساناها در تجهیزات الکترونیکی می شود . تاره ها مقاومت کششی و کشسانی بسیار بیشتری نسبت به شکل توده ای فلز دارند . 2. catwhisker .
[پلیمر] الیاف ریز، تار موهای خیلی کوتاه

انگلیسی به انگلیسی

• one hair of the mustache or beard; one facial hair; long facial bristles near the mouth of an animal (i.e. cat, mouse, etc.)
the whiskers of an animal such as a cat or mouse are the long, stiff hairs growing near its mouth.
you can refer to the hair on a man's face, especially on the sides of his face, as his whiskers.
whisker is also used to mean a very small amount; an informal use.

پیشنهاد کاربران

whisker 2 ( n ) whiskers = the hair growing on a man's face, especially on his cheeks and chin
whisker
whisker 1 ( n ) ( wɪskər ) =any of the long stiff hairs that grow near the mouth of a cat, mouse, etc.
whisker
a very small amount
با فاصله/مقدار کم و اندک
They won the election by a whisker
The chef added a whisker of salt to the soup to enhance the flavor.
The company missed its sales target by a whisker.
...
[مشاهده متن کامل]

The athlete won the race by a whisker.
The team managed to secure the deal by a whisker.

در امار واحتمال به نمودار جعبه خط میگویند:box and whisker plot
whisker ( فیزیک )
واژه مصوب: تاره
تعریف: تاری تکبلور از جنس فلز یا نافلز که استحکام فوق العاده زیاد و پهنای حدود یک میکرومتر دارد
سیبیل حیوانات مثل گربه
رشته یا الیاف بسیار ریز و نازک، الیاف کوتاه تک کریستالی که به عنوان تقویت کننده در ماتریس به کار برده می شوند.
zinc whiskers - سیم های مسی نازک استفاده شده در بخش معماری مرکز داده
مهندسی مواد: رشته یا الیاف بسیار نازک
[پلیمر] الیاف ریز
By a whiskerبا اختلاف کم بردن یا باختن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس