window shop

/ˈwɪndoʊˈʃɑːp//ˈwɪndəʊʃɒp/

به ویترین مغازه ها نگاه کردن، (پنجره ی مغازه ها را) دید زدن، به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن بدون خرید

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: window-shops, window-shopping, window-shopped
مشتقات: window-shopper (n.)
• : تعریف: to pass time by looking at merchandise displayed in store windows, usu. without any intention to buy or to buy at that time.

پیشنهاد کاربران

کاربر عجمنده، لطف می کنید درباره نحوه ساختن این ترکیب و ریشه آن توضیح دهید؟
زُلخَریدن.
توزُلیدن = زُل زدن به توی توی مغازه.
نگاه کردن به ویترین مغازها بدون قصد خرید
پنجره ی مغازه ، ویترین مغازه
ویترین مغازه

بپرس