wing chair

/ˈwɪŋˈt͡ʃer//wɪŋt͡ʃeə/

صندلی پشت بلند، مبل دارای پشتی و دسته های چوبی و سفت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an upholstered chair having a high back with side extensions or wings.

جمله های نمونه

1. The big leather wing chair that usually faced the doorway in the library was turned around.
[ترجمه گوگل]صندلی بال چرمی بزرگی که معمولاً رو به در ورودی کتابخانه بود، چرخانده شد
[ترجمه ترگمان]یک صندلی چرمی بزرگ که معمولا با دم در کتابخانه روبه رو می شد به اطراف می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One large wing chair in an attractive pale pink fabric blends perfectly with the dual colour scheme.
[ترجمه گوگل]یک صندلی بالدار بزرگ در پارچه صورتی کمرنگ جذاب، کاملاً با طرح رنگ دوگانه ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]یک صندلی جناح بزرگ در یک پارچه صورتی کمرنگ و زیبا کاملا با طرح رنگ دوگانه همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Barnabas leapt from the sofa and dashed after the biscuit that had skidded under a wing chair.
[ترجمه گوگل]بارنابا از مبل پرید و به دنبال بیسکویتی که زیر یک صندلی بال لیز خورده بود دوید
[ترجمه ترگمان]بی عقل از روی نیمکت پرید و بعد از آن بیسکوییت که زیر یک صندلی گیر کرده بود به سرعت سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She knocked and opened the door and saw Patrick asleep in his wing chair.
[ترجمه گوگل]در زد و در را باز کرد و دید که پاتریک روی صندلی بالش خوابیده است
[ترجمه ترگمان]در زد و در را باز کرد و دید که پاتریک در صندلی his خوابیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He would be reading, and she would be sitting across from him in a wing chair.
[ترجمه گوگل]او در حال مطالعه بود و او روی صندلی بالدار روبروی او نشسته بود
[ترجمه ترگمان]او داشت کتاب می خواند و او روی یک صندلی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The apartment also had a small, cramped living room with a dresser, a table, four chairs, a wing chair, and a coal stove.
[ترجمه گوگل]این آپارتمان همچنین دارای یک اتاق نشیمن کوچک و تنگ با یک کمد، یک میز، چهار صندلی، یک صندلی بالدار و یک اجاق زغال سنگ بود
[ترجمه ترگمان]آپارتمان در یک اتاق کوچک و تنگ و گرفته با میز و میز و چهار صندلی و یک بخاری و یک بخاری ذغال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش بتوانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'Why, yes, you are, ' he replied, and cast a curious glance at the cowboy in the wing chair. 'Who is this?'
[ترجمه گوگل]او پاسخ داد: «چرا، بله، شما هستید،» و نگاهی کنجکاو به گاوچران روی صندلی بال انداخت 'این چه کسی است؟'
[ترجمه ترگمان]و با نگاهی کنجکاو به گاوچران نگاه کرد و گفت: چرا، چرا، هستی این کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cynthia's intake of breath was very audible. She sat down heavily in another wing chair. 'Nora. My dear. . . '
[ترجمه گوگل]نفس گرفتن سینتیا بسیار شنیدنی بود او به شدت روی صندلی بال دیگری نشست نورا عزیزم '
[ترجمه ترگمان]صدای تنفس سینتیا خیلی واضح بود روی یک صندلی دیگر نشست نورا عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cal chided, tossing his Stetson onto the sofa beside her as he hooked a wing chair and sat down in it, with a pretty candy dish in his lap to serve as an ashtray.
[ترجمه گوگل]کال سرزنش کرد و استتسون خود را روی مبل کنارش پرت کرد، در حالی که یک صندلی بالدار را قلاب کرد و روی آن نشست و یک ظرف آب نبات زیبا در آغوشش داشت تا به عنوان زیرسیگاری استفاده شود
[ترجمه ترگمان]کال گله کنان روی کاناپه لم داد و روی کاناپه ولو شد و روی آن نشست و با ظرفی پر از آب نبات روی پاهایش نشست تا به جای سیگاری سرو کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Toad face Fedunka just sort of sat there deflated in a high-back wing chair like a life size ball on the night after Macy's Thanksgiving Day Parade.
[ترجمه گوگل]شب بعد از رژه روز شکرگزاری میسی، فدونکا روی وزغ نشسته بود
[ترجمه ترگمان]صورت وزغ مانند توپ به اندازه یک توپ مانند توپ در شب جشن شکرگزاری روز جشن شکرگذاری برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس