withdrawal

/wəðˈdrɒəl//wɪðˈdrɔːəl/

معنی: باز گرفتن، بازگیری، صرفنظر کردن
معانی دیگر: عقب نشینی، پس روی، پس کشی، گردآوری، پس بردن، پس گیری، انصراف، ترک اعتیاد (ترک دارو یا ماده ی معتادکننده که معمولا با دشواری های جسمی و روحی همراه است)، روگردانی، (جماع) پس کشیدن، (حساب بانک) برداشت، withdraw پس گرفتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state, act, or process of withdrawing.
متضاد: approach, invasion
مشابه: reaction, remove, retreat, reverse, seclusion

- ATMs have made withdrawal of money from the bank much easier than it used to be.
[ترجمه Toosi] دستگاههای خودپرداز برداشت پول از بانک را بسیار راحتتر کرده است از ان چیزی که قبلا انجام میشد ( بود )
|
[ترجمه گوگل] دستگاه های خودپرداز برداشت پول از بانک را بسیار آسان تر از گذشته کرده اند
[ترجمه ترگمان] دستگاه های خود پرداز پولی را که از بانک بسیار آسان تر از آن است که باید باشد، از بانک خارج کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. withdrawal symptoms
نشانه های ترک اعتیاد

2. the withdrawal of a claim
انصراف از یک ادعا

3. the withdrawal of a dangerous product from the stores
گردآوری یک کالای خطرناک از مغازه ها

4. the enemy's withdrawal from ahwaz
عقب نشینی دشمن از اهواز

5. they agreed to a unilateral withdrawal
آنان با عقب نشینی یک طرفه موافقت کردند.

6. to offset items of deposit and withdrawal
اقلام به حساب گذاشته شده و از حساب برداشت شده را موازنه کردن

7. we want to expedite the enemy's withdrawal
می خواهیم عقب نشینی دشمن را تسریع بکنیم.

8. If you experience any unusual symptoms after withdrawal of the treatment then contact your doctor.
[ترجمه گوگل]اگر پس از قطع درمان علائم غیرعادی را تجربه کردید، با پزشک خود تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر بعد از خروج از درمان علائم غیرعادی را تجربه کردید، با پزشک خود تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The UN were faced with an ignominious withdrawal or a long - term military presence.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل با عقب نشینی مفتضحانه یا حضور نظامی طولانی مدت مواجه شد
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل با عقب نشینی مفتضحانه و یا حضور نظامی بلند مدت مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The army is making a well-phrased withdrawal from the occupied country.
[ترجمه گوگل]ارتش در حال عقب نشینی دقیق از کشور اشغالی است
[ترجمه ترگمان]ارتش از کشور اشغالی عقب نشینی خوبی به عمل آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Parliament adopted a resolution calling for the complete withdrawal of troops.
[ترجمه گوگل]پارلمان با تصویب قطعنامه ای خواستار خروج کامل نیروها شد
[ترجمه ترگمان]پارلمان قطعنامه ای را تصویب کرد که خواستار عقب نشینی کامل نیروها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The withdrawal of troops from the area has created a security vacuum which will need to be filled.
[ترجمه گوگل]خروج نیروها از منطقه خلأ امنیتی ایجاد کرده است که باید پر شود
[ترجمه ترگمان]خروج نیروهای نظامی از منطقه خلا امنیتی ایجاد کرده است که باید پر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The general has ordered a partial withdrawal of troops from the area.
[ترجمه گوگل]ژنرال دستور خروج بخشی از نیروها از منطقه را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]ژنرال دستور عقب نشینی جزئی نیروها را از این ناحیه صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was suffering from all the classic withdrawal symptoms associated with giving up heroin - inability to sleep, anxiety, sweating and fever.
[ترجمه گوگل]او از تمام علائم کلاسیک ترک مرتبط با ترک هروئین رنج می برد - ناتوانی در خواب، اضطراب، تعریق و تب
[ترجمه ترگمان]او از تمام علائم عقب نشینی کلاسیک مرتبط با رها کردن هروئین - ناتوانی در خواب، اضطراب، عرق ریختن و تب رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our chief representative's withdrawal was construed as a protest.
[ترجمه گوگل]عقب نشینی نماینده ارشد ما به عنوان اعتراض تلقی شد
[ترجمه ترگمان]کناره گیری نماینده اصلی ما به عنوان یک اعتراض تعبیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Withdrawal is a classic symptom of depression.
[ترجمه زینب سرآمد] پا پس کشیدن نشانه قدیمی افسردگی است.
|
[ترجمه گوگل]ترک یک علامت کلاسیک افسردگی است
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی یک نشانه کلاسیک از افسردگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. His withdrawal to the second line of duty crossed up the whole arrangement.
[ترجمه گوگل]عقب نشینی او به خط دوم وظیفه همه چیز را فراگرفت
[ترجمه ترگمان]پس از آن که به مرحله دوم ماموریت رسید، تمام نظم و ترتیب را طی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The newspaper published a withdrawal the next day.
[ترجمه مهرداد] روزنامه، روز بعد خبرش را تکذیب کرد
|
[ترجمه گوگل]روزنامه یک روز بعد یک انصراف را منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه روز بعد کناره گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز گرفتن (اسم)
requisition, withdrawal

بازگیری (اسم)
withdrawal

صرفنظر کردن (اسم)
withdrawal

انگلیسی به انگلیسی

• departure, retreat; drawing out funds (as from a bank account); revoking, retraction; resignation, retirement; pulling out; cessation of an addictive habit (e.g. use of narcotics)
the withdrawal of something is the act or process of removing it or taking it away; a formal word.
withdrawal from an activity or organization is a refusal to continue taking part in it; a formal word.
the withdrawal of a remark or statement is the act of saying formally that you wish to change or deny it; a formal word.
withdrawal is behaviour in which someone shows that they do not want to communicate with other people; a formal word.
a withdrawal is an amount of money that you take from your bank account; a formal word.

پیشنهاد کاربران

عقب نشینی
در پزشکی و اصطلاحات پزشکی به معنی تخلیه است
مثلا withdrawal of urine
عقب نشینی کردن ( نظامی )
صرف نظر کردن
برداشتن پول از حساب
علائم قطع مصرف ماده اعتیاد آور ( خماری )
[حقوق]رجوع
Withdrwal slip
فیش برداشت بانکی
دامپزشکی و علوم دامی
قطع یا حذف ( مثلا در ترشح یک هورمون ) ، برداشتن یا خارج کردن یا قطع ( مثلا CIDR )
He was suffering of the alcohol withdrawal
[پزشکی] محرومیت، ترک، کناره گیری، پس زدگی،
مثلاً Alcohol Withdrawal : ( علائم ) محرومیت الکل، ( علائم ) ترک الکل
به عوارض و افسردگی ناشی از مواد مخدر اشاره داره
گوشه نشینی - عزلت - گوشه گیری - کناره گیری - انزوا
در arthrocentesis به معنای کشیدن مایعات مفصل
ترک - زدن چیزی - از شیرگرفتن - محرومیت از چیزی
Not wanting to participate ( n )
استحصال
پس نِشینی - پس رَوی
NATO: This is not a real withdrawal of Russian forces
( سازمان ) ناتو: این یک عقب نشینی/پس رویِ واقعی از ( سمتِ ) نیروهای روسی نیست.
a simultaneous withdrawal from the classroom experience
به معنای کناره گیری
withdrawal symptoms علایم محرومیت
دوری گزینی - انزوا طلبی
طبیعی. مثلا در اصطلاح تخصص روش طبیعی ( پیشگیری از بارداری )
withdrawal method
به معنای removal , move away یا حذف , انصراف
withdrawal ( علوم نظامی )
واژه مصوب: عقب نشینی
تعریف: نوعی عملیات پدافندی که در آن نیروی درگیر با دشمن از ادامۀ درگیری پرهیز می کند و از دشمن فاصله می گیرد
حذف کردن یا پایان دادن ( مثلا تحریم ها, امتیازات و یا کمک ها )
withdrawal of government aid
ترک
از واژگان تخصصی سازمان استاندارد میباشد. به معنای ابطال
شانه خالی کردن از زیرکار
اسم است به معنای انصراف ( مثلا از مسابقه یا رقابت )
ترک ( مواد اعتیاد آور )
باید ببینیم توی چه جمله ای استفاده میشه
اگر در مورد حساب بانکی بود خوب معنی برداشت پول رو میده
اگه در مورد یه جمع یا یه گروه بود یا به طور کلی مجموع چند جامعه مثل اتحادیه اروپا بود خوب میشه خروج از اون مجموعه
...
[مشاهده متن کامل]

اگر در مورد مواد مخدر بود خوب به خماری اون اشاره داره
و اگر در مورد استرس و این چیزا بود معنی گوشه گیری میده

The withdrawal agreement
توافقنامۀ خروج ( مثلا برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا )
( . n )
A period during which somebody feels sick because they have stopped taking a drug or other substance that they are
: addicted to
دوره ناخوشی پس از ترک مصرف مواد مخدر
﴿Inter 2 ، درس ۸، کانون زبان ایران﴾
دوره ناخوشی پس از ترک مواد مخدر
قطع ناگهانی دارو، علائمی که در اثر قطع ناگهانی دارو رخ میدهد.
[بانکداری، حسابداری، امور مالی] برداشت، برداشت از حساب، از حساب برداشت کردن، برداشتن
کناره گیری
( n. )
A period during which somebody feels sick because they have stopped taking a drug or other substance that they are
: addicted to
دوره ناخوشی پس از ترک مصرف دارو یا مواد مخدر
خماری

در بازار فارکس به مفهوم برداشت پول از حساب می باشد
پس گرفتن

خروج ، استخراج
برداشت از حساب
برداشت پول
جدا از
گوشه گیرانه
خماری
دوره زمانی و احساسی که شخص پس از ترک چیزی که بهش اعتیاد داشته پیدا میکنه
برداشت ( از منابع آب )
علایم ترک ( مواد و دارو )
رجوع
اعتیادآور
صرف نظر کردن، پس گرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٨)

بپرس