word of honor

/ˈwɝːdəvˈɑːnər//ˈwɜːdəvˈɒnə/

قول شرف، پیمان جدی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a statement, pledge, verbal commitment, or the like that is backed by one's honor; sworn oath; solemn promise.
مشابه: oath, pledge, vow, word

جمله های نمونه

1. True, I had once again given her my word of honor that I would respect her.
[ترجمه گوگل]درست است، من یک بار دیگر به او قول افتخار داده بودم که به او احترام بگذارم
[ترجمه ترگمان]درست است که یک بار دیگر به او قول شرف داده بودم که به او احترام بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I gave her my most solemn word of honor that I loved her.
[ترجمه گوگل]من جدی ترین کلمه افتخارم را به او دادم که دوستش دارم
[ترجمه ترگمان]با نهایت احترام به او قول شرف دادم که دوستش دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Giving his word of honor seemed to come too easily.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که دادن حرف افتخار او خیلی راحت انجام شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قول شرف می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On my word of honor, rather than die in bed, of an illness, slowly, a bit by bit each day, with drugs, cataplasms, syringes, medicines, I should prefer to receive a cannon-ball in my belly!
[ترجمه گوگل]به قول افتخارم، به جای اینکه در رختخواب بمیرم، به خاطر بیماری، آرام آرام، هر روز ذره ذره، با داروها، کاتاپلاسم ها، سرنگ ها، داروها، ترجیح می دهم یک گلوله توپ در شکمم دریافت کنم!
[ترجمه ترگمان]به قول من، به جای مردن در بس تر بیماری، به آرامی، هر روز کمی بیشتر، با دارو، سرنگ، سرنگ، دارو، و من ترجیح می دهم که یک توپ توپ در شکم خود داشته باشم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Well, I give you my most sacred word of honor, that if you go away I shall die.
[ترجمه گوگل]خب من مقدس ترین کلمه افتخارم را به تو می دهم که اگر بروی من می میرم
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، من به شما قول شرف می دهم که اگر شما از اینجا بروید من خواهم مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You have my word of honor.
[ترجمه گوگل]شما حرف افتخار من را دارید
[ترجمه ترگمان]قول شرف می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. " Word of honor, " I assured him, never dreaming how much I'd come to regret the easily uttered words.
[ترجمه گوگل]به او اطمینان دادم: «کلمه افتخار»، هرگز در خواب هم نمی دیدم که چقدر از کلماتی که به راحتی به زبان می آیند پشیمان می شوم
[ترجمه ترگمان]به او اطمینان دادم: قول شرف می دهم، هیچ وقت خواب نمی دیدم که چقدر از شنیدن این کلمات ناراحت می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can give you my word of honor to cooperate with you in every respect.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما قول افتخار بدهم که از هر نظر با شما همکاری کنم
[ترجمه ترگمان]من می توانم به شما قول شرف بدهم که با هر احترامی با شما هم کاری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And now he was being further pilloried because he had insisted on keeping his "word of honor" to the donors, all good friends and respected citizens.
[ترجمه گوگل]و اکنون او بیشتر مورد سرزنش قرار می گرفت زیرا اصرار داشت که "کلام افتخار" خود را به اهدا کنندگان، همه دوستان خوب و شهروندان محترم حفظ کند
[ترجمه ترگمان]و اکنون به دلیل پافشاری بر حفظ قول خود برای اهدا کنندگان، همه دوستان خوب و شهروندان محترم، مورد شکنجه قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are people who read very loud, and who have the appearance of giving themselves their word of honor as to what they are perusing.
[ترجمه گوگل]افرادی هستند که خیلی بلند می خوانند و ظاهراً در مورد مطالبی که مطالعه می کنند به خود افتخار می کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که خیلی بلند کتاب می خوانند، و کسی که نشان افتخار خود را دارد که درباره آنچه دارند می خوانند، احترام می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• verbal obligation, something which is said and can be trusted

پیشنهاد کاربران

To give one's word of promise
قول شرف دادن
In the evening the senior prisoner gave his word of honor that he would hang us if he finds hidden money
قول شرف
Promise
قول
آزادی مشروط ، عفو مشروط

بپرس