worsted

/ˈwɜːrstəd//ˈwʊstɪd/

معنی: پارچه پشمی، پشم تابیده، پشم ریشته، پشم اعلی
معانی دیگر: نخ پشمی تابیده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fine, smooth, firm, compact yarn spun of tightly twisted wool fibers.

(2) تعریف: fabric made of this yarn.
صفت ( adjective )
• : تعریف: consisting or made of worsted.

جمله های نمونه

1. England were worsted in the replay.
[ترجمه گوگل]انگلیس در بازی تکراری بد شد
[ترجمه ترگمان]در این لحظه انگلیس شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At times the officers of the Crown were worsted by large and desperate bands of armed malefactors.
[ترجمه گوگل]در مواقعی افسران تاج و تخت توسط گروه های بزرگ و ناامید بدخواهان مسلح تحت فشار قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]گاهی افسران کراون، با دسته های بزرگ و نومیدانه جنایتکاران مسلح، مغلوب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Any image, black-and-white or colour, was always worsted in this optical smorgasbord.
[ترجمه گوگل]هر تصویر، سیاه و سفید یا رنگی، همیشه در این smorgasbord اپتیکال چروک شده بود
[ترجمه ترگمان]هر تصویر، سیاه و یا رنگ، همیشه در این smorgasbord اپتیکی شکست می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jim worsted Dick easily.
[ترجمه گوگل]جیم به راحتی دیک را چروک کرد
[ترجمه ترگمان]جیم به آسانی شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nicholson's Annals of Kendal refer to hosiers taking worsted to the villages and collecting stockings.
[ترجمه گوگل]سالنامه کندال نیکلسون به جوراب‌هایی اشاره دارد که جوراب‌ها را به روستاها می‌بردند و جوراب‌ها را جمع‌آوری می‌کردند
[ترجمه ترگمان]Annals s نیکلسون به hosiers اشاره دارد که از روستاها و collecting سرباز می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To make worsted yarns, following scouring and lubricating, wool fibers are carded.
[ترجمه گوگل]برای ساختن نخ‌های پوسیده، به دنبال آب‌شستگی و روان‌کاری، الیاف پشم را کارتونی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه از پشم و روغن پشم استفاده کنید، باید از رشته های پشمی و پشم استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nanshan worsted fabric A Guarantee for Excellent Fabric.
[ترجمه گوگل]پارچه نانشان ضمانتی برای پارچه عالی
[ترجمه ترگمان]Nanshan worsted یک ضمانت برای Fabric عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, the intelligent prediction model for worsted yarn manufacturing is built and researched using CBR and ANN.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مدل پیش‌بینی هوشمند برای تولید نخ‌های پوسیده با استفاده از CBR و ANN ساخته و مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مدل پیش بینی هوشمند برای تولید نخ در حال ساخت بوده و با استفاده از ANN و ANN بررسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The worsted fabric dealt with by nanometer has fine waterproof, oil proof characteristic through measuring.
[ترجمه گوگل]پارچه‌ای که با نانومتر مورد بررسی قرار می‌گیرد، از طریق اندازه‌گیری، ویژگی ضد آب و ضد روغن خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]بافت شکست داده شده با نانومتر دارای خواص ضد آب، ضد آب، و اندازه گیری از طریق اندازه گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A fine twilled fabric of silk and worsted or cotton, often dyed black and used for mourning clothes.
[ترجمه گوگل]پارچه توری ظریف ابریشم و نخی یا پنبه ای که اغلب سیاه رنگ می شود و برای لباس عزا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پارچه قشنگی از ابریشم و پشم و پنبه، که اغلب سیاه رنگ می شد و برای لباس های عزاداری به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Holland and Sherry has spun its special vicuna worsted from llamas in Peru and Bolivia. It is then brought back to the company's factory in Yorkshire.
[ترجمه گوگل]هلند و شری ویکونای خاص خود را که از لاماهای پرو و ​​بولیوی می‌چرخانند سپس به کارخانه این شرکت در یورکشایر بازگردانده می شود
[ترجمه ترگمان]هلند و شری vicuna های ویژه خود را از llamas در پرو و بولیوی تشکیل داده اند بعد از آن به کارخانه company در Yorkshire باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He looked rather worsted in thought as he stood before her.
[ترجمه گوگل]او در حالی که در مقابل او ایستاده بود، در فکر وخیم به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]همچنان که در مقابلش ایستاده بود، در فکر فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Worsted systems show more complexity and variety than cotton systems.
[ترجمه گوگل]سیستم های ورسته پیچیدگی و تنوع بیشتری نسبت به سیستم های پنبه ای نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]سیستم های worsted پیچیدگی و تنوع بیشتری نسبت به سیستم های پنبه نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The optimal process of smoothness finishing of worsted cloth oil is determined through orthogonal experiments.
[ترجمه گوگل]فرآیند بهینه پرداخت صافی روغن پارچه‌ای از طریق آزمایش‌های متعامد تعیین می‌شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند بهینه یکنواختی درآمد of از طریق آزمایش ها متعامد تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A glossy fabric made from cotton and worsted or cotton and mohair.
[ترجمه گوگل]پارچه ای براق که از پنبه و نخ یا پنبه و موهر ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]پارچه براق از پنبه و پشم و پنبه و پنبه ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارچه پشمی (اسم)
worsted

پشم تابیده (اسم)
worsted

پشم ریشته (اسم)
worsted

پشم اعلی (اسم)
worsted

انگلیسی به انگلیسی

• knit made from spun wool; spun woolen thread
worsted is a kind of thick woollen cloth which is used to make clothes.

پیشنهاد کاربران

بپرس