wrapping

/ˈræpɪŋ//ˈræpɪŋ/

معنی: لفاف، بارپیچ، کاغذ بسته بندی
معانی دیگر: (معمولا جمع) لفاف، پوشانه، روکش، پوشال، قنداق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) material that is used to wrap something.
مشابه: case

جمله های نمونه

1. paper wrapping for gift boxes
لفاف کاغذی برای جعبه های هدیه

2. a thin wrapping film
ورقه ی نازک پلاستیکی برای بسته بندی

3. they were wrapping pieces of chocolate in colored paper
قطعات شکلات را در کاغذهای رنگین می پیچیدند.

4. He spent the evening wrapping up the Christmas presents.
[ترجمه گوگل]او شب را صرف بستن هدایای کریسمس کرد
[ترجمه ترگمان]او شب را صرف wrapping هدایای کریسمس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He peeled away the plastic wrapping.
[ترجمه گوگل]او پوشش پلاستیکی را جدا کرد
[ترجمه ترگمان]کیسه پلاستیکی را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She tore the wrapping away and took out the gift.
[ترجمه گوگل]بسته بندی را پاره کرد و هدیه را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]او کاغذ را پاره کرد و آن را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The service also extends to wrapping and delivering gifts.
[ترجمه گوگل]این خدمات به بسته بندی و تحویل هدایا نیز گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]این سرویس همچنین برای خاتمه دادن و ارائه هدایا گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She tore the cellophane wrapping off the box.
[ترجمه گوگل]سلفون بسته بندی جعبه را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]زرورق را پاره کرد و جعبه را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I finally managed to get the plastic wrapping off.
[ترجمه گوگل]بالاخره موفق شدم پوشش پلاستیکی را جدا کنم
[ترجمه ترگمان]بالاخره تونستم پلاستیک رو تموم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wrapping machine was pre-set to wrap a given number of biscuits.
[ترجمه گوگل]دستگاه بسته بندی از قبل تنظیم شده بود تا تعداد معینی بیسکویت بپیچد
[ترجمه ترگمان]دستگاه پیچیدن برای پوشش دادن تعدادی از بیسکوییت آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Put plenty of wrapping round the china when you pack it.
[ترجمه گوگل]وقتی چینی را بسته‌بندی می‌کنید، مقدار زیادی کاغذ بسته بندی کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را جمع می کنی مقدار زیادی کاغذ به دور چینی بریز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wrapping aluminium foil round a joint allows the meat to cook in its own juice / juices.
[ترجمه گوگل]بسته بندی فویل آلومینیومی به دور یک مفصل به گوشت اجازه می دهد تا در آب یا آب خودش بپزد
[ترجمه ترگمان]پیچش با چرخش آلومینیوم به دور یک اتصال به گوشت اجازه می دهد تا در آب میوه و آب میوه خودش آشپزی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dry each foot by wrapping it in a towel and squeezing all over.
[ترجمه گوگل]هر پا را با پیچیدن آن در یک حوله و فشار دادن آن خشک کنید
[ترجمه ترگمان]هر پا را با پیچیدن آن در حوله خشک کنید و تمام آن ها را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wrapping paper is sold in sheets or rolls.
[ترجمه گوگل]کاغذ بسته بندی به صورت ورق یا رول فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]پیچش با پیچش در صفحات و یا rolls فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was a lollipop still in its wrapping.
[ترجمه گوگل]یک آبنبات چوبی بود که هنوز در بسته بندیش بود
[ترجمه ترگمان]آب نبات هنوز در wrapping بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لفاف (اسم)
cover, envelopment, envelope, wrapper, wrapping, sheeting, filling, folder, padding

بارپیچ (اسم)
wrapper, wrapping

کاغذ بسته بندی (اسم)
wrapping

انگلیسی به انگلیسی

• packaging; paper used for packaging
wrapping is paper or plastic used to cover and protect something.

پیشنهاد کاربران

wrapping ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: لفاف پیچی
تعریف: بسته بندی مواد غذایی با کاغذ یا دیگر مواد انعطاف پذیر
کادو کردن
شکل گرفتن ( حول چیزی )
شکل گرفتن یا جمع شدن یا تشکیل دادن ( برای کار خاصی )
درشیمی: روکش، پوشش
کاغذ کادو
کاغذ لوله شده

بپرس