write up


1- شرح چیزی را نوشتن، شرح دادن، مورد نگارش قرار دادن 2- (در نگارش) مورد تحسین قرار دادن، تعریف کردن از 3- (حسابداری)بیش از حد قیمت برای چیزی تعیین کردن، زیاد نمودار کردن، (عامیانه) گزارش، (در روزنامه و غیره) شرح، تمجید کتبی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: write--ups
• : تعریف: a usu. favorable report, review, biographical sketch, interview, or the like published in a newspaper or magazine.
مشابه: critique
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to record or describe in writing, esp. in detail.
مشابه: record

- I wrote up a report of the incident.
[ترجمه گوگل] گزارشی از ماجرا نوشتم
[ترجمه ترگمان] من گزارشی از اون حادثه نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The editor asked him to write up last night's concert.
[ترجمه گوگل]سردبیر از او خواست تا کنسرت دیشب را بنویسد
[ترجمه ترگمان]دبیر از او خواست که آخرین کنسرت شب را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Students were asked to conduct a survey and write up their findings in the form of a report.
[ترجمه گوگل]از دانش آموزان خواسته شد تا یک نظرسنجی انجام دهند و یافته های خود را در قالب یک گزارش بنویسند
[ترجمه ترگمان]از دانش آموزان خواسته شد تا یک نظرسنجی را انجام دهند و یافته های خود را به شکل یک گزارش بنویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have to write up my report before the meeting.
[ترجمه گوگل]من باید گزارش خود را قبل از جلسه بنویسم
[ترجمه ترگمان]قبل از جلسه باید گزارشم را بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have to write up the notes for homework.
[ترجمه گوگل]باید یادداشت ها را برای تکالیف بنویسم
[ترجمه ترگمان]من باید یادداشت ها را برای انجام تکالیف بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can write up your report on the Mac.
[ترجمه گوگل]می توانید گزارش خود را در مک بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید گزارش خود را در مورد مک بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I had to stay on to write up the protest, which no one in the Labor Department would ever read.
[ترجمه گوگل]برای نوشتن اعتراضی که هیچ کس در وزارت کار هرگز آن را نمی خواند، مجبور شدم ادامه دهم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم همان جا بمانم تا اعتراض کنم، که هیچ کس در وزارت کار نمی توانست آن را بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Class Teacher goes to see Head. Write up diary.
[ترجمه گوگل]معلم کلاس به دیدن سر می رود دفتر خاطرات بنویس
[ترجمه ترگمان]معلم کلاس به دیدن سر می رود دفترچه خاطرات را یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You write up the offered words, correctly, without asking how they are spelled.
[ترجمه گوگل]شما کلمات ارائه شده را به درستی بنویسید، بدون اینکه بپرسید املای آنها چگونه است
[ترجمه ترگمان]شما کلمات ارایه شده را به درستی و بدون پرسیدن اینکه چطور هجی می شوند، بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These would be commercial travellers, wanting to write up their order books in peace.
[ترجمه گوگل]اینها مسافران تجاری هستند که می خواهند در آرامش دفترهای سفارش خود را بنویسند
[ترجمه ترگمان]این ها مسافران تجاری بودند، می خواستند کتاب های سفارش خود را در صلح بنویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I want you to write up the entire experimental work in extreme detail.
[ترجمه گوگل]من از شما می خواهم که کل کار تجربی را با جزئیات کامل بنویسید
[ترجمه ترگمان]من از شما می خواهم که تمام آثار آزمایشی را در جزئیات کامل بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alice had to write up a detailed log of the trip, complete with scientific data.
[ترجمه گوگل]آلیس مجبور شد گزارش دقیق سفر را همراه با داده های علمی بنویسد
[ترجمه ترگمان]الیس مجبور بود یک گزارش مفصل از سفر را بنویسد که با داده های علمی کامل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From the following information write up his account as it would appear in the books of the hotel:
[ترجمه گوگل]از اطلاعات زیر حساب او را همانطور که در کتاب های هتل آمده است بنویسید:
[ترجمه ترگمان]از اطلاعات زیر، شرحی که در کتاب های این هتل منتشر می شد، نوشته شده بود:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For homework you can write up the rough notes you made in class.
[ترجمه گوگل]برای تکالیف می‌توانید یادداشت‌های خامی را که در کلاس ایجاد کرده‌اید بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای انجام تکالیف، می توانید یادداشت های چسبان خود را که در کلاس تهیه کرده اید، بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Itreplaces the receipt book you would use to write up a receipt for your customer.
[ترجمه گوگل]جایگزین دفترچه رسیدی می شود که شما از آن برای نوشتن رسید برای مشتری خود استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]برای دریافت یک رسید برای مشتری از دفترچه یادداشت استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• put in writing; update; describe in detail
a write-up is an article in a newspaper or magazine, in which someone gives their opinion of a play or a new product.

پیشنهاد کاربران

write - up
a report or an article that expresses an opinion about something
اسم
گزارش یا مقاله ای که نظری را در مورد چیزی بیان می کند
The product didn't get a very good write - up in Which? magazine.
The newspaper published a write - up of the new restaurant in town.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/write-up
درج در پرونده.
معمولا با توبیخ آورده می شود
Quickly
سریعا
• تولید یک نسخه ی مکتوبِ کامل یا رسمی از چیزی
• افزایش ارزش اسمی سهام یا کالا
صورت جلسه کردن
[حسابداری]
دقت بفرمایید سه جور نویساک با پسوندهای مختلف، برای write در حسابداری هریک به چه معناست.
write down = تنزل ارزش ( ناشی از لحاظ بهای کمتر به جای بازار و شناسایی زیان در روش اقل بهای تمام شده یا ارزش بازار ) ( برخی از حسابدارهای گرامی ممکن است تعدیل منفی به این بگویند که ترجمه درستی نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

write up= ارتقای ارزش ( ناشی از جبران قیمتی موجودی کالایی که در روش اقل بها و بازار، بهای کمتر داشته و حالا قیمتش بالارفته و جبران شده ) ( برخی از حسابدارها ممکن است به این تعدیل مثبت بگویند که ترجمه درستی نیست و باسایر ترجمه ها اشتباه گرفته میشود.
write off= حذف ارزش

جریمه نوشتن
گزارش چیزی را نوشتن
مثلا گزارش بررسی یا گزارش تحقیقی را نوشتن
بازنویسی نهایی
نقد
to write a report or description of something, as for publication
to write an article about someone or something
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس