xenophon


زنوفن (مورخ یونانی)

جمله های نمونه

1. xenophon chronicled the persian wars
زنوفون جنگ های ایران را به رشته تحریر درآورد.

2. But these wave-chroniclers, these Xenophons of the surf, often went about masquerading as prophets.
[ترجمه گوگل]اما این وقایع‌نویسان موج، این گزنفون‌های موج‌سواری، غالباً خود را به عنوان پیامبر در می‌آوردند
[ترجمه ترگمان]اما این تاریخ نویسان، این Xenophons امواج، اغلب درباره تغییر چهره پیامبران سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It should be remembered that Xenophon was no weak sentimentalist, but a highly skilled and successful military commander.
[ترجمه گوگل]باید به خاطر داشت که گزنفون احساساتی گرا ضعیفی نبود، بلکه یک فرمانده نظامی بسیار ماهر و موفق بود
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشد که Xenophon خیلی ضعیف نیست، بلکه یک فرمانده نظامی بسیار ماهر و موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unlike Xenophon, however, Grisone advocated the use of extreme punishment, violence, and brute force.
[ترجمه گوگل]گریزون برخلاف گزنفون از استفاده از مجازات شدید، خشونت و زور وحشیانه حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخلاف Xenophon، Grisone طرفدار استفاده از مجازات شدید، خشونت و زور زور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to his biographers Plato and Xenophon, Socrates did not just search for the meaning of life, but the meaning of our own lives.
[ترجمه گوگل]به گفته زندگینامه نویسانش افلاطون و گزنفون، سقراط فقط به دنبال معنای زندگی نبود، بلکه معنای زندگی خود ما را نیز جستجو کرد
[ترجمه ترگمان]براساس زندگینامه نویسان او افلاطون و Xenophon، سقراط به دنبال معنای زندگی نیست، بلکه معنای زندگی ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Xenophon It's a man named Xenophon, who wrote a book called the Anabasis.
[ترجمه گوگل]گزنفون مردی به نام گزنفون است که کتابی به نام آناباسیس نوشته است
[ترجمه ترگمان]Xenophon مردی به نام Xenophon است که کتابی به نام the نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the Socratic dialogues, in Xenophon, Hippocrates, and in the Neoplatonist tradition from Albinus on, one had to be concerned with oneself.
[ترجمه گوگل]در گفت‌وگوهای سقراطی، در گزنفون، بقراط، و در سنت نوافلاطونی از آلبینوس به بعد، باید به خود توجه داشت
[ترجمه ترگمان]در گفتگوهای سقراطی، در Xenophon، بقراط، و در سنت Neoplatonist از Albinus، فرد باید به خود توجه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. X is for a xenophon, it's an instrument you know, or you can use an X when you play take- tatoo .
[ترجمه گوگل]X برای یک زنوفون است، ابزاری است که شما می شناسید، یا می توانید هنگام نواختن تاتو از X استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]X برای یک xenophon است، این یک ابزار است که شما می شناسید، یا می توانید از یک X در هنگام بازی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Xenophon figured out the queen bee but erroneously assigned her supervisory responsibilities she doesn't have.
[ترجمه گوگل]گزنفون ملکه زنبور عسل را کشف کرد اما به اشتباه مسئولیت نظارتی را که او ندارد به او واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]Xenophon زنبور ملکه را کشف کرد، اما به اشتباه مسئولیت های نظارتی خود را به او محول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Xenophon has always been seen as the most influential lakonizer during the classical times because he wrote Spartan Constitution.
[ترجمه گوگل]گزنفون همیشه به عنوان تأثیرگذارترین لاکون ساز در دوران کلاسیک دیده می شد زیرا او قانون اساسی اسپارت را نوشت
[ترجمه ترگمان]Xenophon همواره به عنوان تاثیرگذارترین lakonizer در دوران کلاسیک شناخته می شود، چرا که او قانون اساسی Spartan را نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. and others of their kind: it should be noted that Machiavelli mixes historical and literary figures somewhat indiscriminately here from his readings of the Old Testament, Livy, Plutarch, and Xenophon.
[ترجمه گوگل]و سایرین در نوع خود: باید توجه داشت که ماکیاولی شخصیت‌های تاریخی و ادبی را تا حدودی بی‌تفاوت از خوانش‌هایش از عهد عتیق، لیوی، پلوتارک و گزنفون در اینجا می‌آمیزد
[ترجمه ترگمان]و دیگران از نوع خود، باید متذکر شوند که ماکیاولی، شخصیت های تاریخی و ادبی را در اینجا از خواندن کتاب عهد قدیم، لیویوس، پلوتارک، و Xenophon درهم می آمیزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We can discover from documents many well-known writers, Herodotus, Plato, Xenophon, Socrates, etc., were involved in the same- sax relation.
[ترجمه گوگل]از اسناد می توان دریافت که بسیاری از نویسندگان معروف، هرودوت، افلاطون، گزنفون، سقراط و غیره در رابطه با ساکسی ها نقش داشته اند
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از طریق اسناد بسیاری از نویسندگان شناخته شده با عنوان Herodotus، افلاطون، Xenophon، سقراط و غیره کشف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the first book we have more of the real Socrates, such as he is depicted in the Memorabilia of Xenophon, in the earliest Dialogues of Plato, and in the Apology.
[ترجمه گوگل]در کتاب اول بیشتر از سقراط واقعی داریم، مانند او در یادگارهای گزنفون، در اولین گفتگوهای افلاطون، و در عذرخواهی به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]در کتاب اول، بیشتر سقراط واقعی را داریم، مانند او در the of، در اولین مکالمات افلاطون، و در the، به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We know Socrates primarily from the accounts of other writers: from his student, Plato, from Xenophon, the historian, as well as from the plays of Aristophanes.
[ترجمه گوگل]سقراط را اساساً از روایات نویسندگان دیگر می‌شناسیم: از شاگردش افلاطون، از گزنفون، مورخ، و همچنین از نمایشنامه‌های ارسطوفان
[ترجمه ترگمان]ما سقراط را در درجه اول از حساب نویسندگان دیگر می شناسیم: از دانشجو، افلاطون، از Xenophon، مورخ، و همچنین از نمایشنامه های آریستوفان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس