افرینش

/~AfarineS/

    creation
    disposition

فارسی به انگلیسی

افرینش گر
creative

مترادف ها

nature (اسم)
نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش

creation (اسم)
ایجاد، فطرت، خلقت، خلق، افرینش

universe (اسم)
کیهان، عالم، افرینش، دنیا، جهان، گیتی، کائنات، عالم وجود، دهر، کون و مکان

پیشنهاد کاربران

خلق کردن . . . . همین!
آفرینش=آفریدن خلق کردن نارون=درختی پرشاخه بستان=باغ
افرینش:افریدن خلق کردن
خالق
خلق کردن
1:سرشت وبن. ۲:خلق کردن. پس میتونیم بگیم این کلمه 2معنی داره
خلقت / به وجود اوردن
خلق کردن، آفریدن و . . . .
مخلوقات آسمانی
خلق
افرینش زیبایی : هنر
ذات
خلق کردن . بوجود اوردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس