بر زدن


    shuffle
    riffle
    cut
    to shuffle

مترادف ها

shuffle (فعل)
مخلوط کردن، بهم امیختن، بهم مخلوط کردن، بی قرار بودن، بر زدن، این سو و ان سو حرکت کردن

reshuffle (فعل)
تجدید سازمان کردن، تغییرات سازمانی دادن، بر زدن

riffle (فعل)
بر زدن

پیشنهاد کاربران

دوست دختر کسی را از چنگش درآوردن این اصلاح در بین تهرانیها رواج دارد فکر کنم از کلمه انگیسی گرفنه شده. bowers یعنی سایه انداختن روی سر دوست دختر طرف مقابل و خود را شیرین کردن پیش او

بپرس