امامزاده سید سیف الدین محمد

پیشنهاد کاربران

در زمان ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توجه ویژه ای به این امامزاده واجب الاحترام کردند، به همین خاطر فضای اطرافش را تسطیح کردند. ساختمان امامزاده را گسترش دا دند . ضریح زیبایی برای امام زاده هدیه کردند. الان هیئت امناء دارد. روحانی دارد در فضای ضلع غربیش نماز میت خوانده می شود. این امامزاده زائرانش نسبت به پنجاه سال پیش افزایش چشمگیر داشته است .
...
[مشاهده متن کامل]


Ahmad Lotfi:
امامزاده سیف الدین محمد ( ع )
احمد لطفی مدرس دانشگاه

امامزاده سیف الدین محمد ( ع ) معروف به امامزاده بابا سیف الدین، مرقد مطهرش در ضلع شرقی دهستان ارمو و ۱۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان دره شهر، واقع شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

وجه تسمیه ارمو به معنای #باغ_ارم می باشد، زیرا شخصی پارسا و مجاهدی فی سبیل الله در این منطقه مدفون است. به همین دلیل ارمو قطعه ای از خاک بهشت معنا می شود. این امامزاده گرامی فرزند ابراهیم اباجوائی ابن موسی الکاظم ( ع ) بوده، و جزو 425 امامزاده واجب التعظیم و مدفون در ایران می باشد. وی جزو خونخواهان امام رضا ( ع ) است که قیامشان بر علیه دستگاه عباسی و مامون عباسی در پشتکوه لرستان و ناحیه ماسبذان بوده است. بعد از شکستی که سپاه علویان به رهبری حسن ابن موسی الکا ظم ( ع ) از سپاه عباسی شکست می خورد، یاران و خویشان امامزاده حسن ( ع ) در غرب کشور خصوصا" استانهای ایلام، لرستان و کرمانشاه کنونی متواری می شوند. امامزاده حسن ( ع ) در شهرستان مهران شهید شده و مرقد مطهرش در همان سرزمین مدفون است. امامزاده سید سیف الدین ( ع ) در شهر سیمره و قصبه های اطراف زندگی مخفیانه ای آغاز می نماید که برخی از عوامل عباسیان و افراد طماع و دنیا طلب و سودجو بعد از مدتی که از وی بیگاری می کشند، وقتی با اعتراض حضرت سیف الدین ( ع ) مواجه می شوند، علوی بودن وی را به کارگزاران عباسی گزارش می دهند و در جنگی نابرابر در حاشیه کور کوه، وی را محاصره می نمایند و بعد از رشادت و دفاعی جانانه بالاخره غریبانه شهید می شوند. ایشان چون #شمشیر_زن ماهری بوده است، به همین خاطر وی را باباسیف الدین یعنی پدر شمشیر لقب داده اند.
امامزاده بابا سیف الدین ( ع ) ، از امامزاده هایی است که کرامت فراوانی از آن حضرت دیده و شنیده شده است. آن حضرت که در حاشیه کبیرکوه و منطقه ای که معروف به ارمو است به خاک سپرده شده است. ساکنان اولیه ارمو، ایل سلسله خصوصا" طایفه شریف حسنوند بوده که امامزاده را چون نگینی در بر گرفته اند و خاکساری آن درگاه را با جان و دل انجام داده اند. از جمله این کارکردها، گنبد و بقعه ی کوچک آن حضرت و حواشی محل دفن آن امامزاده ی بزرگوار این بود که عشایر بارهای اضافی و سنگین خود از جمله سیاه چادر، کوزه و حلب روغن دان و سایر امکانات خود را تا برگشت از کوه به امانت می گذاشتند و #هیچ_کسی_جرائت_نزدیک شدن و دستبرد به آنها را نداشت. فردی دزد که فکر می کرد امامزاده سالهاست که شهید شده است و چگونه ممکن است حامی اموال دامداران باشد، یک شب حلب پر از روغن را برمی دارد ولی امشب تا سپیده صبح هر جا را میرود هنوز از امامزاده فاصله زیادی نگرفته است. صبح فردی از دامدارهای کشاورز او را با آن حالت رقت انگیز می بیند و حلب روغن را سر جایش می گذارند و فرد دزد را غسل میدهد و می گوید: کور باطن! این امامزاده دارای کرامت است و هیچکس نمی تواند به اموال مردم و امکانات مربوط به خودش دستبرد بزند. از جمله کراماتش اگر کسی #قسم_دروغ_یاد_کند، او را شدیدا" تنبیه می کند و این تنبیه را در حق کسانی که قسم دروغ خوردند به اشد مجازات رسانید و همه مردم سیمره از آن جریان اطلاع دارند و پسر یکی از آن ها می گفت: من از این امامزاده کرامت دیده ام و رفیق خود را یعنی پدرش را مصداق و گرفتار دست عدالت امامزاده بابا سیف الدین ( ع ) دیده است.
باباسیف الدین ابن ابراهیم ابن موسی الکاظم ( ع ) دارای کرامت بسیار است که خودش تحقیقی جدا گانه را طلب می نماید اما همین اندازه باید گفت:
آب دریا را اگر نتوان کشید / لیک به قدر تشنگی باید چشید
فردی که حدود شصت و پنج سال پیش پدرش قسم دروغ خورده بود و امامزاده باباسیف الدین محمد ( ع ) او را مجازات کرده بود، هرگاه او را حکم قرار می دادند و می گفتند: در صحن امامزاده باباسیف الدین حاضری به پشتیبانی فلان شخص قسم بخوری؟ فوری می گفت: هرگز قسم نمی خورم چون نمی خواهم مثل پدرم مجازات شوم. در دهه ۱۳۸۰ بچه ای سه یا پنج ساله که فلج بوده و از منطقه رومشگان آورده بودند و به عبارت امروزی دکترها جوابش کرده بودند، روی پله های امامزاده قرارش می دهند، بعد از مدتی که مادرش و اقربای کودک دعا و گریه و استغاثه کردند، در جلوی چشم همه ی زوار بچه شفا می یابد و گویا فیلمش را نیز پخش کردند.
این امامزاده از بس دارای شکوه و عظمت و با فضیلت است که همه ی مردم از استان های ایلام، لرستان، خوزستان، کرمانشاه و توریست هایی که به شهرستان دره شهر می آیند، به زیارت این مرقد مطهر آمده، که جایگاه، باغ و چشمه هایی دلنشین دارد و چشم هر بیننده را به خود جلب و جذب می نماید.
مردم استان های غرب و جنوب کشور و افراد مهمان به شهرستان دره شهر، خصوصا ً مردم شریف و شیعه ی دره شهر به امامزاده سید سیف الدین ( ع ) ، بسیار علاقه مند هستند. چرا که این بقعه و مرقد مطهر و شهید راه خدا، که مجاهدی گرانمایه و در سن حدود شصت سالگی به درجه ی رفیع و شامخ شهادت نایل شده
است. به طوریکه به خواب چند نفر که آمده است همگی گفتند: وی ریش سر و صورتش جو گندمی، و قامتش متوسط بوده است. مردم بومی و شیعه همواره به رسم روزگارشان به او احترام می گذارند. ابتدا #سنگ_چین_معمولی، سپس در دوران هولاکو خان مغول احتمالاً #بقعه ی کوچکی درست مینمایند، اما بقعه نمایان را #شاه_عباس_کبیر در زمانی که خودش شخصا" به تعقیب شاهوردی خان اتابک به سیمره می آید، بعد از دیدن پناه آوردن حیوانات حیات وحش به حواشی امامزاده و درختان سر به فلک کشیده وناو ( wanauw ) و بید و . . . ، شاه عباس صفوی دستور می دهد بقعه ای زیبا برایش بنا نمایند. بعدها نیز مردم سیمره و حسنوندها آن را تعمیر کردند ولی در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی بقعه ی زیبا و قابل قبولی را با ضریح عالی، این امامزاده را خلعت نمودند و اداره اوقاف و هیئت امنا آن را به نحو شایسته ای اداره می نمایند.
در سال ۱۳۳۱شمسی، روحانی بزرگواری به نام حجه الاسلام سید محمود موسوی که در روستای ارمو و منطقه سیمره به وعظ و تبلیغ دین اسلام تشریف آورده بود، بعد از تبلیغ برای دانستن شجره ی امامزاده بابا سیف الدین ( ع ) با حضرت آیت الله العظمی بروجردی در قم ملاقات می نماید و درباره شجره نامه از کتب #علم_الرجال جویا می شود. حضرت آیت الله بروجردی می فرمایند: ایشان امامزاده سید سیف الدین محمد فرزند ابراهیم اباجوایی فرزند زاده ( نوه ) امام موسی الکاظم ( ع ) ، که در مقابل کبیرکوه [شهید] می باشد و در آنجا مدفون است و از مردم سیمره هم می خواهد، امامزاده را از زکات سالشان همراهی کنند و در این باره کوتاهی نکنند. ( روز ۱۳۳۱/۶/۳۱ ـ حسین طباطبایی بروجردی )
امامزاده سیف الدین ( ع ) ؛ بهترین تفرجگاه مردم دره شهر
از زمان گذشته تاکنون مردم مسلمان و شیعه مذهب سیمره، اوقات فراغت و تعطیلی و اعیاد مرسوم و حتی سیزده بدر به زیارت امامزاده باباسیف الدین در دهستان ارمو می آمدند. یادم نمی رود، وقتی طفل بودیم به همراه والدین و تعدادی از آبادیمان به صورت خانوادگی سواره و پیاده مسافت حداقل ده کیلومتری با راه مالرو و گذشتن از آبادیهای حواشی هومان، اسد آباد، جهاد آباد و چمژاب، به دیار معنوی امامزاده بابا سیف الدین می رسیدیم و در آنجا دختران ایل تاب بازی و به اصطلاح لکی و لری هرازگانی ( Herazganey ) میکردند و زنان مشغول تهیه چای و غذاهای بومی و گاه گرده و روغن حیوانی درست می کردند. زن ها و مردها گروه گروه در دستجات کوچک به زیارت می رفتند. عده ای از زن ها که بچه نمی آوردند یا بچه آن ها پایدار نمی ماند ( یا در طفولیت می مرد ) ، ضمن استغاثه به امامزاده، بر درختان امامزاده دخیل می بستند و عده ای نیز از رخت و لباس بچه شان کمی پاره می کردند، تا بچه آن ها بهانه گیر، شیطنت و گریه ی زیاد نکند. آن روزگار مردم ساده بودند، و خواسته ها و دعاهایشان از دل بر می آمد و اگر باورهای اشتباه هم داشتند به علت کم سوادی و افراط و دلبستگی ای بود که به باورهای خود داشتند. امروزه که وسایل حمل و نقل و جاده و یکسری زیر ساختها برای تفریح و زیارت و سرگرمی سالم وجود دارد، دغدغه های زندگی نمی گذارد زائران مثل گذشته درک زیبائی این مکان مقدس و بهره معنوی و دلبستگی جانانه آن طور که نسلهای گذشته مورد استفاده قرار میدادند، نسلهای فعلی کمتر بهره مند شوند. اما نسلهای گذشته و حال در این امر مشترکند و هر دو از وجود این امامزاده مراد، آرامش، دلبستگی و امیدواری کسب می نمایند.
امامزاده سید سیف الدین محمد ( ع ) ، دارای فرزندانی هم بوده و گویا برخی از آن ها در نبرد با عباسیان به درجه ی رفیع شهادت نایل شده اند. تداوم جنگ و جهاد آنها را امامزاده شاه محمد ( ع ) و بابابزرگ اول یعنی سید ابراهیم ابن موسی الکاظم ( ع ) در منطقه هلیلان و حواشی درب گنبد فعلی امامزاده شاه محمد ( ع ) با عباسیان و هواداران آنها انجام می دهند و در نهایت بعد از مدتی به قول بومیان درب گنبد، همه شهید و متواری می شوند.
عشق و وفای مردم دره شهر و حومه به امامزاده باباسیف الدین ( ع )
مردم ایران در هر کجای عالم باشند به مقدسات و مرقد انبیاء، خصوصا ًپیامبر عظیم الشان اسلام ( ص ) و ائمه اطهار ( ع ) و بقاع متبرکه امامزادگان احترام و عشق و عاطفه ی ویژه دارند. مردم شهرستان دره شهر و روستاهای تابعه، از دیر باز با این امامزاده ی شهید مانوس بوده و با وی درد دل و نجوا داشته اند، عده ای نیازها و مشکلات خود را با گریه و اشک و آه عرضه می کنند و گروهی به شکل معمولی، با صدای آرام و گاهی با صدای بلند به آن حضرت عشق و ارادت می ورزند. این مردم هیچگاه امامزاده را تنها و مهجور نگذاشته اند. گروه گروه از هر طایفه و فامیلی به زیارت می آیند برخی هدیه برای امامزاده می آورند بطور مثال قالی و قالیچه یا پرده برای روی قبر و گلدان و . . . می آورند و جمعی نذورات خود را تقدیم امامزاده و هیئت امناء می کنند. عده ای نیز چون حاجت شان برآورده شده است و یا برای اینکه مشکل و #گر
ه_کارشان باز شود گوسفند یا مرغ و یا خروس و . . . سر می برند و قربانی می کنند و گاه در بین زوار و مستمندان توزیع می نمایند. این ابراز عشق و علاقه در قالب قاب گرفتن شعر یا حدیث، و با هر شکل ممکن ابراز می نمایند. گاهی نیز در مراسماتی که هیئت امنا برای ایام الله، سالروز #اعیاد و تولدها یا شهادت ها ترتیب می دهند، دره شهری ها و زوار مختلف شرکت می نمایند و با آوردن نذوراتی از قبیل خرما، شیر، شربت، آش و شکلات و . . . ارادت خود را به امامزاده و گرامیداشت شعائر الله به منصه ی ظهور می رسانند و این اتحاد و همبستگی و شنیدن وعظ واعظان در چنین مراسمی افراد را به کسب دانائی و آرامش و همدلی و احساس مفیدیت نزدیک می نماید. در هر صورت #وجود_این_امامزاده_ی_شجره_دار، #منشاء_خیر_و_برکت و کسب فیض، معرفت، مهر ورزی و همزیستی و . . . را برای دره شهری ها و زوار محترم، به ارمغان می آورد.
#شوق_دیدار
نگارنده بارها به چشم خود دیده و به گوش خویش شنیده است، برخی از زوار در فاصله چند متری درب بارگاه و مرقد منور بابا سیف الدین ( ع ) عرض سلام و ادب و درد دل و ابراز احساسات اعم از گفتن نیازهای خویش و یا مدح و ثنای امامزاده کرده اند، و این علاقه و شوق دیدار، به نوعی دلدادگی واعتماد به امامزاده خویش دارند که صدای آنها را می شنود و آن ها را شفاعت می کند و اگر به مصلحت باشد آنها را از بیماری شفا و یا از مشکلات رها می نماید. هرگاه ایلات از ییلاق برمی گشتند، زیارت امامزاده، تماشایی بوده است به طوری که بر آستانش بوسه ها می زدند، و گویی با ترنم عشق و اشک، حوادث تلخ و شیرینی که در مسیر راه سخت و صعب العبور کوهستان، و گله و رمه گردانی شغل دشوار دامداری، برایشان اتفاق افتاده بود به حضرت بابا سیف الدین ( ع ) گزارش می دادند. گاهی هم برای نامزدی و ازدواج فرزندانشان، امامزاده را شفیع قرار می دادند، چون نازش پیش خدا رواست، لذا برای برآورده شدن حاجات و برای موفقیت در امور، پیش خدا ریش گرو بگذارد و شفاعت نماید. آن ها واقعا" به امامزاده باور و اعتماد داشتند و با بار گران مشکلات روحی اگر می آمدند، سبک بال و پر امید به منازل و دیار خویش باز می گشتند. مرحوم #عجم_میر زمانی که از تبعید رضاخانی بر می گردند تیره ی میرهای تبعیدی زن و مرد و بچه هایشان بعد از دوازده سال موفق به زیارت می شوند. ایشان #قطعه_شعری در دیوان شعرش دارد که شرح حال فراق و دلدادگی نسبت به امامزاده #باباسیف الدین را به تصویر کشیده است. این دیوان به همت استاد احمد زینی وند ارمویی به چاپ رسیده است.

#خادمان_امامزاده_باباسیف_الدین ( ع )
همانطور که نگارنده در ابتدا نوشته است امامزاده سید سیف الدین محمد ( ع ) از بین ۴۲۵ امامزاده مدفون در ایران از برجسته ترین آن ها بوده و با شمشیرزنی کم نظیرش یاد خود را تا قیام قیامت در دلها ثبت کرده است.
شعر مرحوم عجم میر:
شعر " بازگشت ازتبعید عجم" ، یک شاهکار ویک نقاشی شاعرانه است. . .
در زمان رضاشاه ایلات سیمره به قم ، ساوه و بجنورد تبعید می شوند بر اثر غائله ۱۳۲۰ تبعید شدگان موقعیت را مغتنم شمرده و از اوضاع نابسامان کشور استفاده کرده و پس از ۱۲سال به موطن خود باز می گردند.
شاعر؛ بازگشت تبعیدیان واستقبال از آنها توسط اقوام وآشنایان را دراین شعر به تصویر کشیده است
"بازگشت ازتبعید"
حمد بی مر باد برآن داور دهر آفرین
کز عطایش روز شادی گشت با ماها قرین
آرزویی را که بر دل سال ها می داشتیم
شد زفضل زاید الوصفش میسر اینچنین
از پس ده ودوسالی غربت ورنج وتعب
کز رضا جبار بر تبعیدیان بگذشت حین
باز از الطاف بی چون، ذات حی لایموت
کردگار ذوالمنن، خلاق چرخ وماءوطین
باردیگرباسرور وعشرت وعیش تمام
پور عمان راهمی بوسه ربودیم ازجبین
دست الفت رابه گردن آنچنان آویختیم
همچودست عاشقان بر دوش یار نازنین
چون بیفتاد از دو سو دیدار بر دیدارها
امر بر لب شد زدل کز باغ سیما میوه چین
از صدای بوسه های آب دار جانبین
گرم شد بازار شفتالو به نرخ کمترین
نیکتر ازآن چه گویم گشت روشن جمله را
دیدگان از دیدن #قندیل" #باباسیف_الدین ( ع )
برگرفته از"دیوان استاد عجم میر"
( رودکی سیمره )
تحقیق ، تصحیح، ترجمه وشرح:
دکتر احمد زینی وند
لغات:بی مر :بی اندازه#قرین:مصاحب، یار#تعب:مشقت#حین:بلا محنت#لایموت :خدایی که نمی میرد#ذوالمنن:صاحب احسان#ماء:آب#طین:خاک#جبین :پیشانی#سیما:صورت#جانبین:دوطرف# بازار شفتالو:کنایه از بوسه#
او مجاهدی فی سبیل الله بود که برای دفاع از #امام_هشتم ( ع ) در یک نبرد نابرابر به شهادت رسید و مثل جدش امام حسین ( ع ) سر از بدنش جدا کردند و جنازه ش را بر درختان ون به دار آویختند، تا دیگران جرئت دفاع از ائمه اطهار ( ع ) را نداشته باشند. از آن زمانی که جنازه اش را در حاشیه کبیرکوه به خاک سپردند، شیعیان #مخفیانه او را زیارت می کردند ولی از زمانی که حکومت شیعی آل بویه شکل گرفت، این سلسله که خود از نسل ساسانیان بودند و به نوعی جزو دایی های
امام سجاد ( ع ) به شمار می آمدند. عزاداری برای ابا عبدالله ( ع ) و اعوان و انصار و اعقابش را آزاد و مرسوم نمودند، بنابراین مردم شیعه آزادانه به زیارتش می رفتند دور قبرش با سنگ دیوارچینی کردند و زن های بزرگوار ایلیاتی در نظافت آن محل کوشش می کردند و مردان درخت در اطرافش غرس می کردند و چشمه های اطراف آنرا لای روبی می کردند. بعدها ایل حسنوند در خدمتگزاری به امامزاده کمر همت به خدمت بستند البته ایلات و عشایر منطقه هم تشریک مساعی می کردند کم کم جماعتی امامزاده را چون نگینی در بر گرفتند، اگر کسی از آن ها عمرش به آخر می رسید با چشمه های اطراف مرقد امامزاده آنرا غسل می دادند و قبرستانی شکل گرفت و افراد آرزو می کردند در حاشیه ی مرقد امامزاده آن ها را به خاک بسپارند.
خادمان و جارو کاران امامزاده باباسیف الدین ( ع ) ، افرادی از ایل حسنوند خصوصاً تیره سرکنی این کار را انجام می دادند، و از دهه بیست شمسی بانویی به نام #عنبر_عموزاده، خادمی به تمام معنا را انجام می داد در زمانی که برق وجود نداشت کربلایی #ترابعلی_عموزاده از دوران نوجوانی حتی گاه از پلدختر نفت برای روشن بودن چراغ امامزاده تهیه می کرد و الان به همراه چند نفر از اهالی ارمو، هیئت امنای امامزاده هستند وخیلی از افراد برای تمیز کردن داخل صحن و محوطه امامزاده ثبت نام می کنند، و امر نظافت را به جا می آورند، گروهی نیز به طور خود جوش در امر جارو کردن و سامان دادن به امامزاده تلاش و کوشش می نمایند.
مرحومه بانو عنبر عموزاده که از سالهای ۱۳۲۰ شمسی به اینطرف تا زمانی که جان به جان آفرین تسلیم نمود با روی گشاده از زوار پذیرایی می کرد و با حداقل امکاناتی که داشت به رفع مشکل زوار عنایت ویژه داشت. این خانم که در قرن چهاردهم شمسی زندگی میکرد، بانویی متدین، متقی و احتمالاً مادرش از سادات سید صلاح الدین محمد ( ع ) آبدانان بوده است. عنبر عموزاده بانویی با وقار و متین بودند که نورانیت را میتوان از چهره اش ملاحظه کرد .
بعد از بانو عنبر دختر صید عزیز که جزو طایفه سوره میری بوده است، پسرش #صید_یحیی به همراه تنی چند از اهالی ارمو به انضمام افرادی متفرقه، به عنوان خادمان افتخاری در خدمت امامزاده باباسیف الدین ( ع ) هستند و الان با مدیریت حاج ترابعلی عموزاده، امامزاده به صورت یک پایگاه زیارتی و فرهنگی از رونق قابل قبولی برخوردار است .
در مصاحبه ای که با صید یحیی پسر مرحومه بانو عنبر عموزاده داشتم، ایشان گفت مادرم از سالهای قبل از تبعید هم متولی امامزاده بودند و مادر صید هادی ، از سادات محترم بودند وازطریق سادات محترمی که قبلا" متولی امامزاده بودند بعد از مرگ سیدعزیز ، این خادمی به همسر صیدهادی یعنی عنبر بانو و بعد از ایشان پسرش صید یحیی متولی و خادم امامزاده است.
امامزاده باباسیف الدین تکیه گاهی مطمئن برای آرامش بخشی افراد دردمند است.
نگارنده وقتی انسانهای دردمند را می بیند، که چگونه با امامزاده سخن می گویند، و دلداده و دوستدارش هستند، و هر زائری به نوعی مسئله و مشکل خود را بیان می کنند. آنها مخصوصا" زنها گاه در کنار مرقد مطهر و ضریح امامزاده نشسته اند و با قبر نجواهایی عرضه می شود در آن لحظات امید و آرامش و اطمینان را از وجود آنها می شود تشخیص داد .
تبلیغات برای معرفی امام زاده بابا سیف الدین ( ع ) ضعیف است، این امامزاده ی شهید در راه خدا وشمشیر زن کم نظیر، نوه ی واقعی امام موسی الکاظم ( ع ) و برادر زاده امام رضا ( ع ) میباشد. این بقعه و بارگاه مقدس نیاز به توجه مسئولین دارد. البته گامهای بلندی برداشته شده است، اما از لحاظ فرهنگی کراماتی که امامزاده داشته است، کسی تاکنون آنها را گرد آوری نکرده و این یک نیاز تاریخی ـ اجتماعی است. . .

۳ - زنی به نام زینب نوروزی نقل می کرد ، شخصی مادیون خوبی داشت ، که فرد نا شناسی بر چشمان این اسب ضرباتی وارد می کندکه اسب با چشمان بسته وکاملا نابینا ، حالت رقت انگیزی دارد . صاحب مادیون و پسر بزرگش که طفلی بیش نیست ، با پای پیاده اسب را خدمت امامزاده باباسیف الدین میبر ند، البته صاحب مادیون فوق العاده اسبش را دوست دارد، سراسب را وارد درب مرقد امامزاده می نماید ، و با نیت خالص دعا می کند و خدمت امامزا ده ی بزرگوار
...
[مشاهده متن کامل]

عرض می کند، ؛ یا باباسیف الدین این اسب را شفا بده ، چون اگر کور یش ادامه پدا کند راه رفتن و سواری دادن برای او مشکل است وزیباییش هم ازبین میرود ، خواهشمندم اورا شفا دهی . سر اسب را برآستان آن حضرت می مالد ، به حکم خدا و کرامت امامزاده اسب صحیح و سالم می شود ، واسب در عرض مدتی که در امامزاده و است زیر در ختانش استراحت می کنند نگاه می کنند که اسب چشمهایش را باز کرد و در حال چریدن است شکر خدا بجا می اورند و به افراد ان روزگار چنان کرامتی را می گویند . آنها از بابا سیف الدین تا منزلشان که در قلعه گل بود سوار بر اسب می شوند .

۲ - فرد ی که رئیس و سکاندار اداره ای درمرکز استان ایلام بود ، همکارش که راننده اداره بود ، بدون اجازه اش ، از دست چک اداره چند برگ می کند ومیخواهد برای وی دردسر ایجاد کند آن مدیر که موضوع مفقود شدن برگه
...
[مشاهده متن کامل]
های چک را متوجه می شود و فکرش به جایی نمیرسد که چه کسی این برگه ها را برده است ، بادل شکسته خودش و خانوادهاش را بر می ارد وبه امامزاده باباسیف الدین متوسل میشود وبادل شکسته وپر اضطراب از بابا سیف الدین میخواهد که این برگه ها وکسی که انها را برده است آشکار نماید . بعد از زیارت به ایلام بر می گردد . والبته این اتفاق در حدود سال های ۱۳۸۳ و۱۳۸۴ بوده و برای کشف حقیقت صدهزار تومان نذر امامزاده می کند فردا صبح اول وقت راننده ا داره به نزد ان مدیر میرود واعتراف به خیانت می کند وبرگه های چک را برمی گر داند نگارنده این شخص رادر امامزاده دیدم که جریان را با خوشحالی تعریف می کرد وصدهزار تومان را درضریح امامزاده انداخت.

دو تاکرامت ازهزاران کرامت امامزاده باباسیف الدین:
۱ - فردی فقیر به زیارت امامزاده می رود ، وبه خدمت امامزاده عرض می کند و می گوید من فقیرم وبرای کارگری، به تهران می روم ، از خدا بخواه یا مرا پولدار کند یا اینکه مرا بکشد ، از قضا بعد از یک هفته درتهران از دنیا میرود ، وهنگامی که جنازه اش را آوردند همه اقربا و زنش اعلام کردند ، که دعایش مستجاب شده است ، وخودش گفته یا باباسیف الدین یا خدا رزقم دهد ، واز این فقر وبدبختی نجاتم دهد ، یا مرا بکشد ، گویا مصلحتش تداوم فقر بود، ولذا از دنیا رفت.
...
[مشاهده متن کامل]

تبلیغات برای معرفی امام زاده بابا سیف الدین ( ع ) ضعیف است، این امامزاده ی شهید در راه خدا وشمشیر زن کم نظیر ، نوه ی واقعی امام موسی الکاظم ( ع ) و برادر زاده امام رضا ( ع ) میباشد . این بقعه وبارگاه مقدس
...
[مشاهده متن کامل]
نیاز به توجه مسئولین دار د . البته گامهای بلندی برداشته شده است ، اما از لحاظ فرهنگی کراماتی که امامزاده داشته است ، کسی تاکنون آنها راگرد آوری نکرده است . واین یک نیاز تاریخی - اجتماعی است ، زیرا برای جوانان لازم است که نسبت به امامزاده ها شناخت کافی دآشته باشند وآگاهانه زیارت نمایند بنده در عمر خود کرامات زیادی از امامزاده شنییده ودیده ام ، ولی فراموش کرده ام ، بنابراین طبق فرمایش حضرت علی ( ع ) قید العلوم بالکتابه یعنی؛دانائی ها و علوم را باید به بند کشید ، و نوشت ، تا آیندگان سر درگم نگردند . شاعران و خوش نویسان و هیئت امنا تلاش برای معرفی بیشتر این امامزاده شریف را در دستور کار داشته باشند ، ودفتری نیز تهیه نمایند و لا اقل کرامات امامزاده را از اکنون به شکلی مدون ثبت وضبط نمایند.

امامزاده باباسیف الدین تکیه گاهی مطمئن :
نگارنده وقتی انسانهای دردمند را می بیند ، که چگونه با امامزاده سخن می گویند ، ودلداده و دوستدارش هستند ، و هر زائری به نوعی مسئله ومشکل خو د رابیان می کنند. آنها مخصوصا" زنهاگاه درکنار مرقد مطهروضریح امامزاده نشسته اند و با قبر نجواهایی عرضه می شود در آن لحظات امید و آرامش و اطمینان را از وجود آنها می شود تشخیص داد .
...
[مشاهده متن کامل]

اصلاحیه : در مصاحبه ای که با صید یحیی پسر مرحومه بانو عنبر عموزاده داشتم ، ایشان گفت مادرم از سالهای قبل ازتبعید هم متولی امامزاده بودند ونام پدرم صی د هادی است وصید هادی همسر مادرم بوده است نه پدرش
بعد از بانو عنبر دختر صید هادی که جزوطایفه سوره میری بوده است ، پسرش صید یحیی به همراه تنی چند از اهالی ارمو بانضمام افرادی متفرقه، به عنوان خادمان افتخاری ، در خدمت امامزاده باباسیف الدین ( ع ) هستند
...
[مشاهده متن کامل]
والان با مدیریت حاج ترابعلی عموزاده ، امامزاده به صورت یک پایگاه زیارتی وفرهنگی از رونق قابل قبولی برخور داراست .

مرحومه بانوعنبر عموزاده که از سالهای ۱۳۲۰ شمسی به اینطرف تا زمانی که جان به جان آفرین تسلیم نمود با روی گشاده اززوار پذیرایی می کد وباحداقل امکاناتی که داشت به رفع مشکل زوارعنایت ویزه داشت این خانم که
...
[مشاهده متن کامل]
در قرن چهاردهم شمسی زندگی میکرد ، بانویی متدین ، متقی واحتمالا مادرش از سادات سید صلاح الدین محمد ( ع ) آبدانان بوده است . عنبر عموز اده بانویی با وقار و متین بودند که نورانیت را میتوان از چهره اش ملاحظه کرد .

خادمان وجارو کاران امامزاده باباسیف الدین ( ع ) افرادی از ازایل حسنوند خصوصآ" تیره سرکنی این کار را انجام می داند، وازدهه بیست شمسی قرن چهارو بانویی به عنبر عموزاده ، خادمی به تمام معنا را انجام می داد درزمانی که برق وجود نداشت کربلایی ترابعلی عموزاده از دوران نوجوانی حتی گاه از پلدختر نفت برای روشن بودن چراغ امامزاده تهیه می کرد والان به همراه چند نفر از اهالی ارمو ، هیئت امنای امامزاده هستند وخیلی از افراد برای تمیز کردن داخل صحن ومحوطه امامزاده ثبت نام می کنند ، و امر نظافت را به جا می اورند ، گروهی نیز به طور خود جوش در امر جاروکردن وسامان دادن به امامزاده تلاش وکوشش می نمایند.
...
[مشاهده متن کامل]


خادمان امامزاده باباسیف الدین ( ع ) :
همانطور که نگارنده در ابتدا نوشته است امامزاده سید سیف الدین محمد ( ع ) ازبین ۴۲۵ امامزاده مدفون در ایران از برجسته ترین آنهابوده ، وبا شمشیرزنی کم نظیرش یا د خود را تا قیام قیامت در دلها ثبت کرده است . او مجاهدی فی سبیل الله بود که برای دفاع از امام هشتم ( ع ) ریک نبرد نابرابر به شهادت رسید، و مثل جدش امام حسین ( ع ) سر از بدنش جدا کردند وجنا ز ه ش را بردرختان ون به دار آویختند ، تا دیگران جرئت دفاع ا ز ائمه اطهار ( ع ) را نداشته باشند . ازآن زمانی که جنازه اش را در حاشیه کبیر کوه به خاک سپاردند ، شیعیان مخفیانه اورا زیارت می کردند ولی از زمانی که حکومت شیعی ال بویه شکل گرفت ، این سلسله که خود از نسل ساسانیان بودند وبه نوعی جزو دایی های امام سجاد به شمار می امدند عزاداری برای ابا عبدالله ( ع ) واعوان وانصار واعقابش را آزاد ومرسوم نمودند ، بنابراین مردم شیعه ازادانه به زیارتش می رفتند دور قبرش با سنگ دیوارچینی کردند وزنه ی بزرگوار ایلیاتی در نظافت ان محل کوشش می کردند ومردان درخت در اطرافش غرس می کردند و چشمه های اطراف آنرا لایروبی
...
[مشاهده متن کامل]

می کردند . بعدها ایل حسنوند در خدمتگزاری به امامزاده کمر همت به خدمت بستند البته ایلات و عشایر منطقه هم تشریک مساعی می کردند کم کم جماعتی امامزاده را چون نگینی در بر گرفتند ، اگر کسی از انها عمرش به آخر می رسید با چشمه های اطراف مرقد امامزاده آنرا غسل می دادند. وقبرستانی شکل گرفت وافراد آرزو می کردند در حاشیه ی مرقد امامزاده آنهارا به خاک بسپارند. ( ادامه دارد )

شوق دیدار : نگارنده بارها به چشم خود دیده ، وبه گوش خویش شنیده است ، برخی از زوار درفاصله چندمتری درب بارگاه ومرقد منور بابا سیف الدین ( ع ) عرض سلام وادب و درددل و ابراز احساسات اعم از گفتن نیازهای خویش
...
[مشاهده متن کامل]
ویا مدح وثنای امامزاده کرده اند ، واین علاقه وشوق دیدار ، به نوعی دلدادگی واعتماد به امامزاده خویش دارند که صدای آنها را می شنود وانها را شفاعت می کند واگر به مصلحت باشد آنها را ازبیماری شفا و یا از مشکلات رها می نماید . هرگاه ایلات از ییلاق برمی گشتند ، زیارت امام زاده ، تماشایی بوده است به طوری که بر آستانش بوسه ها می زدند ، وگویی باترنم عشق و اشک ، حوادث تلخ وشیرینی که در مسیر راه سخت وصعب العبور کوهستان، و گله ورمه گردانی شغل دشوار دامداری ، برایشان اتفاق افتاده بود به حضرت بابا سیف الدین ( ع ) گزارش می دادند. گاهی هم برای نامزدی وازدواج فرزندانشان ، امامزاده را شفیع قرار می دادند، چون نازش پیش خدا رواست ، لذا برای براورده شدن حاجات ، و برای موفقیت در امور ، پیش خدا ریش گرو بگذارد وشفاعت نماید. انها واقعا" به امامزاده باور واعتماد داشتند و با بار گران مشکلات روحی اگر می امدند ، سبکبال وپرامید به منازل ودیار خویش باز می گشتند . مرحوم عجم میر زمانی که از تبعید رضاخانی بر می گردند تیره ی میرهای تبعیدی زن ومرد و بچه هایشان بعد از دوازدسال موفق به زیارت می شوند . ایشان قطعه شعری در دیوان شعرش دارد که شرح حال فراق ودلدادگی نسبت به امامزاده باباسیف الدین را به تصویر کشیده است. این دیوان به همت استاد احمد زینی وند ارمویی به چاپ رسیده است.

عشق و وفای مردم دره شهر وحومه به امامزاده باباسیف الدین :
مردم ایران در هر کجای عالم باشند به مقدسات و مرقد انبیاء ، خصوصا" پیامبر عظیم الشاء ن اسلام ( ص ) و ائمه اطهار ( ع ) وبقاع متبرکه امامزادگان احترام وعشق وعاطفه ی ویژه دارند ، مردم شهرستان دره شهر وروستاهای تابعه ، از دیر باز با این امامزاده ی شهید ماءنوس بوده وبا وی درد دل و نجوا داشته اند ، عده ای نیازها و مشکلات خود را با گریه و اشک و آه عرضه میکنند و گروهی به شکل معمولی ، با صدای ارام وگاهی باصدای بلند به آن حضرت عشق وارادت می ورزند . این مردم هیچگاه اما مزاده را تنها ومهجور نگذاشته اند . گروه گروه ازهر طایفه وفامیلی به زیارت می آیند برخی هدیه برای امامزاده می آورند بطور مثال قالی و قالیچه یا پرده برای روی قبر و گلدان و. . . می اورند وجمعی نذورات خود را تقدیم امامزاده وهیئت امناء می کنند . عدهای نیز چون حاجتشان برآورده شده است و یا برای اینکه مشکل و گره کارشان باز شود گوسفند یا مرغ ویا خروس و. . . سر می برند و قربانی می کنند و گاه دربین زوار ومستمندان توزیع می نمایند . این ابراز عشق وعلاقه در قالب قاب گرفتن شعر یا حدیث ، و باهر شکل ممکن ابراز می نمایند . گاهی نیز در مراسماتی که هیئت امنا برای ایام اییه ، سالروز اعیاد و تولدها یا شهادتها ترتیب می دهند ، دره شهری ها و زوار مختلف شرکت می نمایند و با آوردن نذوراتی از قبیل خرما ، شیر ، شربت ، وآش وشکلات ، و . . . . ارادت خود را به امامزاده وگرامیداشت شعائر الله به منصه ی ظهور می رسانند . واین اتحاد وهمبستگی و شنیدن وعظ واعظان در چنین مراسمی افراد را به کسب دانائی و آرامش وهمدلی واحساس مفیدیت نزدیک می نماید . درهر صورت وجود این امامزاده ی شجره دار ، منشاء خیر وبرکت وکسب فیض و معرفت ، و مهر ورزی و همزیستی و . . . . را برای دره شهری ها و زوار محترم ، به ارمغان می آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

درگذشته، اگر فردی ، احشام یا اموالش مفقود می شد وبه فرد یا افرادی شک می کرد ، آن فرد یا افراد را به امامزاده باباسیف الدین می بردند ودرآن مرقد مطهر سوگند یاد می کرد ، اگر به امام زاده قسم یاد نمی کرد مجرم
...
[مشاهده متن کامل]
شناخته می شد وباید تاوان وحق مالباخته را پرداخت نماید . گاهی نیز اگر در جامعه عشایری یا روستایی وشهری قتلی اتفاق می افتاد ، صاحبان دم آنها را قسم می دادند ، وباقسم خوردن متهمان به قتل ، دیگر آزاد بودند وبا قسمشان ، برای بازماندگان ، بی گناهی خود را ثابت می کردند . البته اگر کسی قسم و سوگنددروغ ، در محل دفن امامزاده می خورد در اسرع وقت ومدتی بین زمان حال وحداکثر یک ماه مجرم به مجازات می رسید. این امامزاده ی شریف با این کار ، مردم راازتجاوز به حقوق یکدیگر منع می کند . و مجرمان وکجروهای اجتماعی از ترس مجازات شدن کمتر خطاو جرم انجام می دهند.

امام زاده سید سیف الدین محمد ( ع ) دارای فرزندانی هم بوده وگویا برخی از آنه در نبر با عباسیان به درجه ی رفیعه ی شهادت نایل شده اند . تداوم جنگ و جهاد آنها را امامزاده شاه محمد ( ع ) و بابابزرگ اول یعنی سیدابراهیم ابن موسی الکاظم ( ع ) در منطقه هلیلان وحواشی در ب گنبد فعلی امامزاده شاه محمد ( ع ) با عباسیان وهواداران آنها انجام می دهند ودرنهایت بعداز مدتی به قول بومیان درب گنبد همه شهید ومتوا ری میشوند. قبر سید ابراهیم ابن موسی ( ع ) در تشکن یا سرکشتی در سی کیلو متری جنوب شهرستان نور آباد واقع شده است . مستضعفان ودرویشان ومریدا ن دلباخته وجودش همواره باخود زمزمه می کنند:
...
[مشاهده متن کامل]

یا بابای بزرگ ، بزرگ پیرل
برس و فریاد، ژار و فقیر ل
یعنی؛
ای امامزاده سید ابراهیم ( بابابزرگ ) /
برس به فریاد ، فقیران و بیچارگان

بهترین تفرجگاه مردم :
از زمان گذشته تا کنون مردم مسلمان وشیعه مذهب سیمره ، اوقات فراغت وتعطیلی واعیاد مرسوم وحتی سیزده بدر به زیارت امامزاده باباسیف الدین در دهستان ارمومی آمدند ، یادنمی رود، وقتی طفل بودیم به همراه والدین وتعدادی از آبادیمان به صورت خانوادگی سواره وپیاده مسافت حداقل ده کیلومتری با راه مالرو وگذشتن از آبادیهای حواشی هومان واسد آباد وجهاد آباد و چمژاب ، به دیارمعنوی امامزاده بابا سیفالدین می رسیدیم ودر آنجا دختران ایل تاب بازی وبه اصطلاح لکی هرازگانی ( herazganey ) میکردند وزنان مشعول چای وغذاهای بومی وگاه گرده وروغن حیوانی درست می کردند زنها ومردها گروه گروه در دستجات کوچک به زیارت می رفتند ، عده ای از زنها که بچه نمی اوردند یا بچه انها پایدار نمی ماند ، یعنی در طفولیت می مرد ، ضمن استغاثه به امامزاده ، بر درختان امامزاده دخیل می بستند وعده ای نیز از رخت ولباس بچه شان کمی پاره می کر دند، تا بچه آنهابهانه گیر و شیطنت وگریه ی زیاد نکند . آن روزگار مردم ساده بودند ، وخواسته ها ودعاهایشان ازدل برمی آمد و اگر باورهای اشتباه هم داشتند به علت کم سوادی وافراط ودلبستگی ای بود که به باورهای خود داشتند. امروزه که وسایل حمل ونقل وجاده ویکسری زیر ساختها برای تفریح و زیارت وسرگرمی سالم وجود دارد ، دغدغه های زندگی نمی گذارد زائران مثل گذشته درک زیبائی این مکان مقدس وبهره معنوی ودلبستگی جانانه انطور که نسلهای گذشته مورداستفاده قرار میدادند ، نسلهای فعلی کمتر بهره مند شوند . اما نسلهای گذشته وحال در این امر مشترکند ، و هردو ، از وجو د این امامزاده مراد و و آرامش و دلبستگی و امیدواری کسب می نمایند.
...
[مشاهده متن کامل]

درسال ۱۳۳۱شمسی روحانی بزرگواری به نام حجه الاسلام سید محمود موسوی که در روستای ارمو ومنطقه سیمره به وعظ وتبلیغ دین اسلام تشریف آورده بود ، بعداز تبلیع برای دانستن شجره ی امامزاده بابا سیف الدین ( ع ) با
...
[مشاهده متن کامل]
حضرت آیت الله العظمی بروجردی در قم ملاقات می نماید ، ودرباره شجره نامه از کتب علم الرجال جویا می شود ، حصرت آیت الله بروجردی میفرمایند ایشان امامزاده سیدسیف الدین محمد فرزند ابراهیم اباجوایی فرزند زاده ( نوه ) امام موسی الکاظم ( ع ) ، که در مقابل کبیر کوه[شهید] می باشد ودر آنجا مدفون است. و از مردم سیمره هم می خواهد، امامزاده را از زکات سالشان همراهی کنند ودر این باره کوتاهی نکنند . ( ۱۳۳۱/۶/۳۱ ) - حسین طباطبایی بروجردی

مردم استان های غرب وجنوب کشور و افرا دمهمان به شهرستان دره شهر ، خصوصا" مردم شریف وشیعه ی دره شهر به امامزاده سید سیف الدین بسیار علاقه مندهستند چرا که این بقعه ومرقد مطهر وشهید راه خدا که مجاهدی گرانمایه
...
[مشاهده متن کامل]
ودر سن حدود شصت سالگیبه درجه ی رفیعه وشامخ شهادت نایل شده است به خوا۶ب چند نفر که آمده است همگی گفتند ، وی ریش سر وصورتش جو گندمی ، وقامتش متوسط بوده است . مردم بومی وشیعه همواره به رسم روزگارشان به او احترام می گدارند ، ابتدا سنگچین معمولی ، سپس در دوران هولاکو خان مغول احتمالا بقعه ی کو چکی درست مینمایند ، اما بقعه نمایان را شاه عباس کبیر در زمانی که خودش شخصا" به تعقیب شاهوردی خان اتابک به سیمره می اید ، بعد ازدیدن پناه اوردن حیات وحش به حواشی امامزاده ودرختان سربه فلک کشیده وناو ( wanauw ) وبید و. . . شاه عباس صفوی دستور می دهد بقعهای زیبا برایش بنا نمایند بعدها نیز مردم سیمره و حسنوندها آن را تعمیر کردند ولی در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی بقعه ی زیبا و قابل قبولی را با ضریح عالی این امامزاده را خلعت نمودند واداره اوقاف وهیاءت آمنا انرا به نحو شایسته ای اداره می نمایند.

باباسیف الدین ابن ابراهیم ابن موسی الکاظم ( ع ) دارای کرامت بسیار است که خودش تحقیقی جدا گانه را طلب می نماید اما همین اندازه باید گفت ؛ آب دریا را اگر نتوان کشید / لیک به قدر تشنگی باید چشید . فردی که
...
[مشاهده متن کامل]
حدودشصت وپنج سال پیش پدرش قسم دروغ خورده بود و امامزاده باباسیف الدین محمد ( ع ) اورامجازات کرده بود ، هر گاه اورا حکم قرار می دادند ومی گفتند در صحن امامزادهباباسیفالدین حاضری به پشتیبانی فلان شخص قسم بخوری ؟ فوری می گفت ؛ هرگز قسم نمی خورم چون نمی خواهم مثل پدرم مجازات شوم . دردهه ۱۳۸۰ بچه ای سه یا پنج ساله کهفلج بوده واز منطقه رومشگان اورده بودند وبعبارت امروزی دکترها جوابش کرده بو ند ، روی پله ها ی امامزاده قرارش می دهند ، بعد از مدتی که مادرش واقربای کودک دعا وگریه واستغاثه کردند در جلوی چشم همه ی زوار بچه شفا می یابد وگویا فیلمش را نیز پخش کردند . این امامزاده از بس دارای شکوه وعظمت وبا فضیلت است که همهی مردم ازاستان ایلام ولرستان وخوزستان وکرمانشاه و تورستهایی که به شهرستان دره شهر می آیند، به زیارت این مرقد مطهر ، که جایگاه وباع و چشمه هایی دلنشین دارد که هر بیننده را به خود جلب وجدب می نماید.

امامزاده بابا سیف الدین ، از امام زاده هایی است که کرامت فراوانی از آن حضرت دیده وشنیده شده است . آن حضرت که در حاشیه کبیر کوه ومنطقه ای که معروف به ارمو ست به خاک سپرده شده است . ساکنان اولیه ارمو ، ایل
...
[مشاهده متن کامل]
سلسله خصوصا" طایفه شریف حسنوند بوده، که امامزاده را چون نگینی در بر گرفته اند و خاکساری آن درگاه را با جان و دل انجام داده اند. ازجمله کارکردها گنبد و بقعه ی کوچک آن حضرت وحواشی محل دفن آن امامزاده ی بزرگوار این بود که عشایر بارهای اضافی وسنگین خود از جمله سیاه چادر ، کوزه وحلب روغن دان وسایر امکانات خود را تا بر گشت از کوه به امانت می گذاشتند و هیچ کسی جرائت نزدیک شدن ودستبرد به آنها را نداشت فردی دزد که فکر می کرد امامزاده سالهاست که شهید شده است وچگونه ممکن است حامی اموال دامداران باشد ، یکشب حلبس پر از روغن را برمی دارد ولی امشب تا سپیده صبح هر جا را میرود هنوز از امامزاده فاصله زیادی نگرفته است . صبح فردی از دامدارهای کشاورز اورا با آن حالت رقت انگیز می بیند وحلب روغن را سر جایش میگذارند و فرد دزد را غسل میدهد و میگوید کورباطن این امامزاده دارای کرامت است وهیچکس نمی تواند به اموال مردم وامکانات مربوط به خودش دستبرد بزند . از جمله کراماتش اگر کسی قسم دروغ یاد کند ، اورا شدیدا" تنبیه می کند. واین تنبیه را در حق کسانی که قسم دروغ خوردند به اشد مجازات رسانید و همه مردم سیمره از آن جریان اطلاع دارند وپسر یکی از آنها می گفت من از این امامزاده کرامت دیدهام ورفیق خود را یعنی پدرش را مصد دست عدالت امامزاده بابا سیفالدین دیده است. وم وگرفتار

امامزاده سیف الدین محمد معروف به امامزاده بابا سیف الدین ، مرقد مطهرش در ضلع شرقی دهستان ارمو و ۱۵ کیلو متری شمال شرقی شهرستان دره شهر ، واقع شده است. وجه تسمیه ارمو به معنای باغ ارم می باشد ، زیرا شخصی
...
[مشاهده متن کامل]
پارسا ومجاهدی فی سبیل الله دراین منطقه مدفون است . به همین دلیل ارمو قطعه ای از خاک بهشت معنا می شود . این امامز اده گرامی فرزند ابراهیم اباجوائی، ابن موسی الکاظم ( ع ) بوده ، وجزو ۴۵۶ امامزاده واجب التعطیم ومدفون در ایران می باشد . وی جزو خونخواهان امام رضا ست که قیامشان بر علیه دستگاه عباسی ومآمون عباسی در پشتکوه وناحیه ماسبذان بوده است ، بعد از شکستی که سپاه علویان به رهبری حسن ابن موسی الکا ظم از سپاه عباسی شکست می خورد یاران وخویشان امامزاده حسن ( ع ) در غرب کشور خصوصا" استانهای ایلام ولرستان وکرمانشاه کنونی متواری میشوند . امامزاده حسن در شهرستان مهران شهید شده ، ومرقد مطهرش درهمان سرزمین مدفون است . امامزاده سید سیفالدین در شهر سیمره و قصبه ها ی اطراف زندگی مخفیانه ای آغازمینماید ، که برخی از عوامل عباسیان و افراد طماع ودنیاطلب وسودجو بعد از مدتی که از وی بیگاری می کشند ، وقتی بااعتراض حضرت سیف الدین مواجه می شوند علوی بودن وی را به کارگزاران عباسی گزارش می دهند ودر جنگی نابرابر در حاشیه کور کوه ، وی را محاصره مینمایند وبعداز رشادت ودفاعی جانانه بلاخره عریبانه شهید می شود . ایشان چون شمشیر زن ماهری بوده است ، به همین خاطر وی را باباسیف الدین یعنی پدر شمشیر لقب داده . اند

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس