امیرالمؤمنین (علیه السلام) و نهج البلاغه، اثر عزیزالله عطاردی است که به زبان فارسی در عصر حاضر نوشته شده است. در واقع این کتاب مدخل و مقدمه ای است که بر شرح جامعی که مؤلف می خواسته، بنویسد و نظر وی از تألیف این کتاب این است که خوانندگان این شرح نخست از سیر زندگانی امیرالمؤمنین و فضائل و مناقب آن بزرگوار اطلاعاتی بدست آورند و بعد هم از تألیف نهج البلاغه و حالات مؤلف آن و نحوه جمع آوری خطبه ها و سخنان آن حضرت و شروح آن مطالبی بدست آورند.
پس از ذکر مقدمه از طرف مؤلف پیرامون هدف از تهیه این کتاب، ساختار کلی کتاب چنین است، کتاب در چند بخش مختلف به معرفی شخصیت امیرالمؤمنین، خطبه ها، جمع کنندگان، راویان و مقابله متن نهج البلاغه، پاسخ به شبهات و فهرست جامعی از شارحان و مترجمان و بالاخره شرح حال سید رضی پرداخته است.
مؤلف می گوید، قبل از این که شروع به نوشتن شرح نهج البلاغه نمایم لازم دیدم که چندین عمل را به عنوان مقدمه انجام دهم. کتاب حاضر به عنوان مقدمه است که بر شرح آقای عطاردی بر کتاب نهج البلاغه نوشته است.
وی در این کتاب به شرح حال مختصری از
علی بن ابیطالب و فضائل و مناقب و خصوصیات آن حضرت پرداخته، در ادامه بحثی در مورد خطبه های امیرالمؤمنین(ع) کسانی که خطبه های آن حضرت را می نوشتند و یا حفظ می کردند و با یکدیگر مقابله می نمودند.
همچنین کسانی که خطبه های حضرت را جمع کردند و سخنان آن جناب را در مجموعه ها گرد آوردند، از آغاز تا زمان سید رضی، را معرفی نموده است.
امیرالمؤمنین به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان، لقبی است که به اعتقاد شیعیان اختصاص به حضرت علی(ع) دارد. شیعه معتقد است این لقب نخستین بار در زمان
پیامبر اسلام برای
علی بن ابی طالب به کار رفته است و منحصر به اوست. از این رو کاربرد آن برای
خلفای راشدین و دیگر خلفا صحیح نیست. بر اساس روایات شیعه به کاربردن این لقب برای سایر امامان نیز صحیح نمی باشد.
این لقب دربردارنده جایگاه سیاسی و دینی بوده و کاربرد آن در کنار واژه خلیفه در بین مسلمانان رواج داشته است.
پس از منع امام علی از منصب خلافت، لقب امیرالمؤمنین برای خلیفه دوم و سوم به کار رفت و پس از حکومت امام علی نیز به عنوان یک سنت و نماد خلافت برای خلفای
اموی و
عباسی و رقبای آنان نظیر زبیریان، کیسانیه، خوارج و فاطمیان استفاده شد. در برخی منابع به جای امیرالمؤمنین از واژه إمرةالمؤمنین استفاده شده است.
سلیمان بن عبد الله البحرانی
نگارش اربعین، پیشینه ای بس دراز دارد و سنت اربعین نویسی، ازقرنهای نخستین تاریخ اسلام آغاز شده است. این سنت، برخاسته ازفرمایش پیامبر گرامی اسلام است که فرمود: من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم،بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما.
دانشمندان مسلمان، بر مبنای حدیث فوق، نگارش چهل حدیث را به عنوان یکی از اصول ارزشی قابل اهتمام، مد نظر قرار دادند ونگاشته شدن صدها کتاب (اربعین) در دهها موضوع اعتقادی، اخلاقی،عبادی و... بهترین گواه این عنایت و اهتمام است.
کتاب الأربعون حدیثا فی إمامة أمیرالمؤمنین یکی از این موارد است که در مورد أمیرالمؤمنین می باشد.
تفسیر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از جمله اولین تفاسیر و از املای حضرت در قرن اول تألیف شده است.
(تفسیر ستین نوعا من انواع علوم القرآن)، از املای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السّلام) (۱۳رجب ۲۳ پ ه ـ ۲۱ رمضان ۴۰ ق) علامه محمدباقر مجلسی در بحارالانوار و سید حسن صدر در تأسیس الشیعة و سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسند تـفسیر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) کتابی است که حضرت (علیه السّلام) شصت نوع از انواع علوم قرآن کریم را در آن تفسیر و از برای هر نوع از انواع علوم قرآن مجید مثالی را یاد فرموده اند که مختص به همان نوع از علم است. این تفسیر سند و منبع اصلی برای کسانی است که در انواع علوم قرآن تالیف و تصنیف نموده اند.
طریق روایت تفسیر
عـلامـه مـجلسی در بحارالانوار تمامی این تفسیر را به نقل از ابی عبدالله بن محمد بن ابراهیم بن جـعـفر نعمانی و نعمانی از حافظ بن عقده به سند متصل به حضرت امام جعفر الصادق (علیه السّلام) نقل و روایت کرده است.
وضعیت تفسیر
ایـن تـفـسـیـر تا عصر حاضر محفوظ مانده است و در مجلد ۱۹ بحارالانوار به چاپ رسیده است و نسخه های خطی آن متعدد است. سـید محسن امین عاملی پس از ذکر طریق روایت این تفسیر به واسطه استادش شیخ محمد طه نجف تمامی تفسیر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را ذکر نموده و چاپ کرده است. کنز العرفان فی تفسیر القرآن (خطی)؛ بحر العرفان و معدن الایمان (خطی).
منابع تحقیق
...
تفسیر نزول القرآن فی شان امیرالمؤمنین اثـر محمد بن مؤمن شیرازی، از محدثین ثقة و مفسرین شیعه می باشد.
نزول القرآن فی شان امیرالمؤمنین اثـر ابوبکر محمد (م ق ۶۶۴ ق) فرزند مؤمن شیرازی نیشابوری حافظ، از محدثین ثقة و مفسرین شیعه. تفسیر مورد بحث به شیوه روائی است. شیخ منتجب الدین و ابن شهر آشوب و شیخ عبدالجلیل قزوینی از تفسیر مذکور در آثار خود نام برده اند. ولی فعلا نسخه ای از آن موجود نیست. تفسیر دیگری به نام تفسیر حافظ نیشابوری به همین مفسر نسبت می دهند که آن هم وجود ندارد.
صاحب سر امیرالمؤمنین، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ مدح راوی می باشد.
یکی از الفاظ مدح اصطلاح صاحب سر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است. برخی گفته اند: صاحب سر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) ظاهرا بیان گر این است که شخص متصف به آن فوق وثاقت است. زیرا کسی می تواند محرم اسرار امیرالمؤمنین (علیه السّلام) باشد که از مرتبه فوق عدالت برخوردار بوده، دارای نفس قدسیه مطمئنه باشد، مطیع و فرمان بردار او در نگه داری اسرار و نسبت به آن ها امین باشد. بدین جهت است که امام (علیه السّلام) فرموده اند: اگر ابوذر نسبت به آن چه که در ذهن سلمان است آگاهی داشت وی را به قتل می رساند. بیش تر اصحاب امام (علیه السّلام) عادل و ثقه بودند ولی معدودی صاحب سر آن بزرگوار بودند و این نشان دهنده این است که "صاحب سر امیرالمومنین (علیه السّلام)" مرتبه فوق وثاقت را افاده می کند.
مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸.
۱. ↑ مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «صاحب سر امیرالمؤمنین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۲۹.
...
ایرادی که که همواره از طرف اهل سنت نسبت به شیعیان رواج داشته و دارد، ایراد لعن به برخی از اصحاب پیامبر است که متأسفانه همین امر، رنج ها و مصیبت های فراوانی را متوجه شیعیان کرده است از جمله اثبات کفر، و به تبع آن حلال بودن خون شیعیان.اما وقتی سخن از سب و ناسزاگویی معاویه به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به میان می آید، با تعصب تمام از معاویه دفاع می کنند و سنت زشتی را که وی بنیان گذاری کرده است، با هزار ترفند، توجیه می کنند.چگونه است که سب و ناسزاگویی به امیرالمؤمنین علی بر بالای منابر، اشکالی ندارد؛ اما کوچکترین ایراد گیری به ابوبکر سبب کفر و حلال بودن خون می شود؟ در حالی که علیّ بن ابی طالب (علیه السّلام) از اصحاب و یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بوده است!
یکی از ایرادهایی که همواره از طرف اهل سنت نسبت به شیعیان رواج داشته و دارد، ایراد لعن به برخی از اصحاب پیامبر است که متأسفانه همین امر، رنج ها و مصیبت های فراوانی را متوجه شیعیان کرده است.از جمله اثبات کفر، و به تبع آن حلال بودن خون شیعیان است و تا آنجا پیش رفته اند که حتی عبد الله بن قدامه مقدسی در کتاب المغنی به نقل از فاریابی می نویسد: «من شتم ابا بکر فهو کافر لا اصلی علیه، قیل له فکیف تصنع به وهو یقول لا اله الا الله؟ قال: لا تمسوه بایدیکم ارفعوه بالخشب حتی تواروه فی حفرته؛
ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۲، ص۴۱۶.
قبل از ورود به بحث باید این مطلب روشن شود که نظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در باره کسی که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را دشمن بدارد و یا به حضرت ناسزا بگوید چیست؟ به چند روایت به صورت مختصر اشاره می کنیم.
← نشانه نفاق بودن دشمنی با علی
امام علی (علیه السّلام) در نهج البلاغه در یکی از خطبه ها از آینده ای نزدیک خبر می دهد که شخصی می آید و به مردم دستور می دهد که آن حضرت را سبّ کنند و بیزاری جویند. و حتی از اوصاف ظاهری این شخص که سب آن حضرت را در میان مسلمین رواج خواهد داد، خبر می دهد.در خطبه ۶۱ نهج البلاغه می فرماید: «اَمَّا اِنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَیْکُمْ بَعْدِی رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ یَاْکُلُ مَا یَجِدُ وَ یَطْلُبُ مَا لَا یَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ، اَلَا وَ اِنَّهُ سَیَاْمُرُکُمْ بِسَبِّی وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّی، امَّا السَّبُّ فَسُبُّونِی فَاِنَّهُ لِی زَکَاةٌ وَ لَکُمْ نَجَاةٌ، وَ اَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّی، فَاِنِّی وُلِدْتُ عَلَی الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ اِلَی الْاِیمَانِ وَ الْهِجْرَة؛
امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، خطبة ۵۷، قبل ایام من استشهاده.
...