بالقوه
/belqovve/
مترادف بالقوه: فی نفسه
متضاد بالقوه: بالفعل
برابر پارسی: نهفته، خفته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
بقوت بحالت قوت مقابل بالفعل
بالاستعداد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) با امکان بروز در آینده.
مترادف ها
نهانی، پنهانی، بالقوه، ذخیره ای، دارای استعداد نهانی
ممکن، امکان پذیر، محتمل، شدنی، میسر، مقدور، بالقوه
بالقوه
پیشنهاد کاربران
تَوَنددار
هم اکنون واژه تَوَند به چم پتانسیل در برخی نگارش ها دیده می شود. دارای پتانسیل همان بالقوه است. بنابراین تَوَنددار می تواند واژه درخوری باشد.
هم اکنون واژه تَوَند به چم پتانسیل در برخی نگارش ها دیده می شود. دارای پتانسیل همان بالقوه است. بنابراین تَوَنددار می تواند واژه درخوری باشد.
آلت نعوذ نیافته
ذاتی
یعنی دارای قوه وقوع و اتفاق، پتانسیل تبدیل به فعل و واقعیت، چیزی که احتمال وقوع دارد، در علم پزشکی در ارتباط با امراض دو نوع علامت داریم: بالقوه و بالفعل. بالقوه یعنی علامتی از بیماری که احتمال قوی برای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ظهور دارد و بالفعل، علامت ظاهر به وجود و بالعین است. شناسایی علایم بالقوه در پیشگیری از عود بیماری حائز اهمیت است.
آنچه امکان و توان و استعداد بروز و ظهور دارد، وی هنوز هستی نیافته است.
چیزی که میتواند عملی شود، ولی هنوز نشده است.
بذر گیاه بالقوه میتواند گیاه شود، ولی هنوز بسترش فراهم نیست. ( پس بالفعل نشده است )
... [مشاهده متن کامل]
یک جنگ اتمی بالقوه میتواند کره ی زمین را نابود کند ( ولی هنوز بالفعل نشده است )
به نظر می رسد پیشنهاد آقای کزازی بهترین جایگزین است : �در توان�. . . کوتاه است و درست برگردان واژه ی �بالقوه� است.
چیزی که میتواند عملی شود، ولی هنوز نشده است.
بذر گیاه بالقوه میتواند گیاه شود، ولی هنوز بسترش فراهم نیست. ( پس بالفعل نشده است )
... [مشاهده متن کامل]
یک جنگ اتمی بالقوه میتواند کره ی زمین را نابود کند ( ولی هنوز بالفعل نشده است )
به نظر می رسد پیشنهاد آقای کزازی بهترین جایگزین است : �در توان�. . . کوتاه است و درست برگردان واژه ی �بالقوه� است.
امکان وقوع چیزی به روشی خاص
مخفیانه نیروی مخفیانه چیزی که درآینده می توانیم ببینیم
قدرتی که ظهور نکرده و ظهور خواهد کرد.
معنی بالقوه : قدرت پنهان که ظهور خواهد کرد.
نیروی نهانی - دارایی پنهان
فقط مونده کاربران گرام معنی این کلمه رو به انرژی هسته ای هم ربط بدن ، خیلی ساده این معنی رو میده: به امکان بسیار زیاد
این کاربران عزیز بالقوه بیکارین.
این کاربران عزیز بالقوه بیکارین.
دکتر کزازی واژه ی " درتوان" را در نوشته های خود به جای واژه ی " بالقوه" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 234. )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 234. )
_نیرویی از عمق درون
_ نیرویی از ذات
_ با تمام وجود
_ نیرویی از ذات
_ با تمام وجود
بالقوه:
نیروی ذاتی وتکوینی
نیروی ذاتی وتکوینی
نیروی بروز نیافته، نیروی درونی متبلور شده.
اثری است پنهان در آدما.
توانا ، توانایی
توانایی باالقوه بالفعل شد
توانایی ها نمود یافتند
توانایی باالقوه بالفعل شد
توانایی ها نمود یافتند
سرشتی، نانمود، نهان، درونی
مثل جنینی که نه ماهیگیش را به اتمام رسانده آماده چشم گشودن به این جهان هست
بالفطر
درون بودگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)