95 1083 100 1 بحر متقارب بحر متقارب در دانشنامه ویکی پدیا بحر متقارببحرِ مُتَقارِب در اصطلاح عروضی، به بحری گفته می شود که در آن «فَعولُن» (U - -) یا یکی از زحافات آن به کار رفته باشد.نفیسی، سعید: «وزن شاهنامهٔ فردوسی». در نشریهٔ دانشنامه، آبان ۱۳۲۶، شماره ۲.خالقی مطلق، جلال: «پیرامون وزن شاهنامه». در نشریهٔ ایران شناسی، بهار ۱۳۶۹، شماره ۵.پرکاربردترین نمونهٔ بحر متقارب، بحر متقاربِ مُثَمَّنِ مَحذوف (فعولن فعولن فعولن فَعَل) است که آثاری چون شاهنامهٔ فردوسی، بوستان سعدی و گرشاسب نامهٔ اسدی توسی بدین بحر و در وزن یادشده سروده شده اند. ساقی نامه ها نیز بر این وزن هستند.به این دلیل که در زبان فارسی منظومه های گوناگونی را در این بحر سروده اند، معروفترین و رایج ترینِ اوزان شعر فارسی شده است. این بحر در میان عامهٔ مردم ایران به «بحرِ تَقارُب» معروف شده است و حال آنکه نام درست آن «بحر متقارب» است. وزن مصراعِ «به نام خداوند جان و خرد» فعولن فعولن فعولن فَعول است.ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان، که برای نوآموزان تألیف کرده، در قطعه شعرهایی که برای کمک به یادسپاری بحرها سروده، به این دلیل که واژهٔ متقارب در وزن این قطعه ها نمی گنجیده، همه جا آن را به «تقارب» تبدیل کرده؛ چنان که گفته است:بحرآباد را بخوانید. چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد => [گزارش] ارتباط محتوایی با بحر متقارب ابونصر فراهی، شاهنامه، متقارب مثمن محذوف، رباعی، زبان پهلوی، زبان های ایرانی، خاورشناسی، برزونامه، بهمن نامه، کوش نامه، وامق و عذرا، پاژ، رزان (توس)، شاداب (توس)، طوس، تابران، فردوسی از نگاه دیگران، فردوسی و سلطان محمود، شاهنامه پژوهی، سرچشمه های فردوسی شناسی، واژگان عربی در شاهنامه، سلطان محمود غزنوی، امیرک منصور، حیی بن قتیبه، ابوالعباس اسفراینی، دقیقی، اسدی طوسی، رودکی، آزادسرو، علی دیلم، بودلف، ماخ پیر خراسانی، شادان برزین، ماهویه خورشید، یزدانداد پسر شاپور، ارسلان جاذب، فردوسی (فیلم)، دیباچه نوین شاهنامه، داستان های شاهنامه، افسانه ماردوش، رستم و سهراب (انیمیشن)، رستم و سهراب (اپرا)، رستم و سهراب (اپرای آذربایجان)، رستم و سهراب (فیلم ۱۹۶۳)، رستم و سهراب-قسمت اول (آلبوم)، رستم و سهراب-قسمت دوم (آلبوم)، رستم و سهراب (نمایش نامه)، درفش کاویانی، شاهنامه خوانی، نقالی ایرانی، نقاشی قهوه خانه ای، یوسف و زلیخا، شاهنامه لکی، شاهنامه کردی، شاهنامه نوبخت، بیژن نامه، یادگار بزرگ مهر، پارسیان و من، ۸ مارس و مرا داد فرمود و خود داور است ارتباط با محتوای بحر متقارب دارند. این مطالب را هم بخوانید. بحر متقارب را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران امیرعلی ١٣:١٨ - ١٣٩٥/١٢/١٤ بحر متقارب. نام یکی از «بحور عروض» (= بحرهای عروض) است. «عَروض» نام یکی از علوم دوازده گانه در فرهنگ سنتی عرب است؛ «قافیه» یکی دیگر از این علوم است (رجوع شود به «عروض»). در ابتدا نوزده بحر (= دریا) بحور عروض را تشکیل می داده اند که عروضیان پارسی یازده بحر دیگر به این بحور اضافه نموده اند. یکی دیگر از بحور عروض، «بحر طویل» است.برای اطلاعات بیشتر، رجوع شود به مقالۀ بحر در تارنمای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. همچنین رجوع شود به مقالۀ بحر متقارب در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی. 0 | 0 معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مهسا > مهساروژان > روژانعلی اکبر منصوری > Take a jabسامیا > رادانعلی اکبر منصوری > Take a diganita > strictnessکیوان > quantityمحمد صفری > a wave of something نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محدثه فرومدی jahanaks.blog.irآزاده جولاییمیلاد علی پور Amir Mahdi Amiri بهمن عنایتی کاریجانیسید محمد علوی نسب اشکذریسیدحسین اخوان بهابادی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته طوایف بمپورboth of themکسالت آوروارشهیوامانند گلسامیارmake a cake
پیشنهاد کاربران امیرعلی ١٣:١٨ - ١٣٩٥/١٢/١٤ بحر متقارب. نام یکی از «بحور عروض» (= بحرهای عروض) است. «عَروض» نام یکی از علوم دوازده گانه در فرهنگ سنتی عرب است؛ «قافیه» یکی دیگر از این علوم است (رجوع شود به «عروض»). در ابتدا نوزده بحر (= دریا) بحور عروض را تشکیل می داده اند که عروضیان پارسی یازده بحر دیگر به این بحور اضافه نموده اند. یکی دیگر از بحور عروض، «بحر طویل» است.برای اطلاعات بیشتر، رجوع شود به مقالۀ بحر در تارنمای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. همچنین رجوع شود به مقالۀ بحر متقارب در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی. 0 | 0