بلاغت
بَلاغَت ، در
لغت به معنای شیوایی ، رسایی و سخنوری ، برگرفته از بلغ الکلام رسید و منتهی شد سخن به «مخاطب » است و در اصطلاح مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب را گویند. علاوه بر کلام ، بلاغت را صفت متکلم نیز دانسته اند.
بلاغت در
اصل لغوی از ریشه «بَلَغَ» به معنای رسیدن گرفته شده است؛ و به معنای بالغ شدن مرد، جوان شدن و بلوغ نیز به کار می رود.
انواع
بلاغت ممکن است وصف متکلم باشد، نیز ممکن است وصف جمله قرار گیرد.
ملکه بلاغت
بلاغت متکلم ملکه ای است که گوینده به واسطه آن قادر به ارائه سخن بلیغ است .
متکلم و کلام بلیغ
...
بلاغت
مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب رابلاغت گویند و به کلامی که این خصوصیت را داشته باشد کلام بلیغ می گویند. علاوه بر کلام ، بلاغت را صفت متکلم نیز دانسته و به واجد این صفت بلیغ گفته می شود.
«بلاغت» در
لغت، مصدر «ب -ل - غ» به معنای رسیدن است و بلاغت در سخن نیز به معنای رسیدن به هدف مورد نظر در گفتار است. گاه نیز بلاغت به ابلاغ به معنای رساندن
تفسیر شده و بلاغت در سخن به رساندن معنا در بهترین ساختار زبانی به نحوی آشکار تعریف می شود.
بلاغت در مفهوم اصطلاحیِ آن، گاه عنوان یک دانش از شاخه های علوم ادبی زبان عربی است و گاه بسان اصطلاح بلیغ در وصف گونه خاصی از سخن یا گوینده آن به کار می رود.
دانش بلاغت از دانش های کاربردی به شمار می رود که هدف از آن مزیت بخشیدن به سخن یا مصونیت آن از اشتباهات غیر دستوری است که گاه به شیوه بیان معانی و گاه به شیوه هماهنگی سخن با موقعیت بیان آن و گاه به شیوه گزینش کلمات مربوط می شود. این سه شاخه به ترتیب در دانش های بیان، معانی و
بدیع بحث می شوند.
سخن بلیغ آن است که افزون بر ویژگی «فصاحت»، ساختارهای گوناگون زبان در موقعیت های مناسب آن به کار رفته باشد؛ برای مثال در مکان مناسب از تأکید، تکرار، گزیده گویی و زیاده گویی و ... استفاده شده باشد.
بنابراین ویژگی، بلاغت به واژگان مفرد نسبت داده نمی شود و تنها ترکیبها و عبارات را شامل می شود، در حالی که ویژگی فصاحت به کلمه نسبت داده می شود.
کلمه فصیح آن است که حروف آن تناسبی آوایی داشته و استعمال آن در معنای مورد نظر نامأنوس نباشد و ساختار صرفی آن مطابق با قواعد ساخت کلمات در زبان عربی باشد و سخن فصیح آن است که افزون بر برخورداری یکایک واژگان از ویژگی فصاحت، مجموع سخن نیز ساختار نحوی درست و استواری داشته باشد و کنار هم نشستن واژگان، ناسازگاری آوایی پدید نیاورد و دلالت سخن بر معنای مورد نظر دشوار و
پیچیده نباشد.
بلاغت (معانی، بیان و بدیع)، اثر محمدحسین محمدی، به
زبان فارسی، درباره علم بلاغت است که در عصر حاضر نوشته شده است.
کتاب حاضر، شامل چهار بخش است: بخش اول در مورد معانی، دوم در مورد علم بیان و بخش سوم در مورد علم بدیع است و در بخش چهارم به ذکر تمریناتی برای دانشپژوهان پرداخته است.
در بخش اول که در مورد علم معانی است، به مباحثی در مورد اسناد خبری، احوال مسندالیه، احوال مسند، احوال متعلقات فعل، قصر و حصر، انشا، وصل و فصل، ایجاز، اطناب و مساوات پرداخته شده است. نویسنده در ابتدای این فصل به تعریف علم معانی پرداخته و اشاره میکند که معانی دانشی است که به یاری آن چگونگی مطابقت کلام با مقتضای حال و مقام شنونده و خواننده بررسی میشود.
موضوع علم معانی از نظر نویسنده، بررسی جملهها از نظر معانی ثانویه است.
وی در مورد وجه تسمیه این علم به معانی اشاره میکند که چون در این علم، سخن از معانی ثانویه و مجازی جملههاست، آن را معانی نامیدهاند. همچنین از سابقه تاریخی این علم در غرب اشاره میکند که به افلاطون و بحثهای او در باب خطابه میرسد.
در ادامه بعضی از کتابهای معانی را ذکر کرده؛ همچنین از زمان تألیف و مؤلفین آنها نیز نام برده است. وی کتب عربی و فارسی را دستهبندی کرده است.
بلاغة الامام الحسن علیه السلام، کتابی به زبان عربی تألیف شیخ عبدالرضا الصافی (۱۴۰۹ـ۱۳۵۱ق)، شامل خطبه ها، نامه ها و مواعظ و نکات اخلاقی از امام حسن (ع). به مناسبت برگزاری کنگره بین المللی سبط النبی حضرت امام حسن مجتبی (ع)، این کتاب توسط اداره پژوهش مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام در
سال ۱۳۹۳ تجدید چاپ شد.
شیخ عبدالرضا الصافی در ۱۳۵۱ق (۱۹۳۲م) در کربلا به دنیا آمد. پدر وی از خادمان حرم امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) بود. عبدالرضا الصافی برای آموختن علوم دینی به حوزه علمیه کربلا رفت. اساتید وی در کربلا، محمد علی
سیبویه، یوسف خراسانی، سید محسن جلالی و محمد شاهرودی بودند. عبدالرضا الصافی برای ادامه تحصیل علوم دینی به نجف رفت. سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خوئی اساتید وی در نجف بودند. وی به کربلا بازگشت و از اساتید فقه و اصول بود. عبدالرضا الصافی همچنین امام جماعت حرم حضرت ابوالفضل و از منبری های معروف کربلا بود.
بلاغت
قرآن، از مهم ترین ویژگیهای
قرآن کریم و زمینه ای میان رشته ای در مطالعات قرآنی و ادبی است.
بلاغت در لغت، مصدر «ب -ل - غ» به معنای رسیدن است و بلاغت در سخن نیز به معنای رسیدن به هدف مورد نظر در گفتار است. گاه نیز بلاغت به ابلاغ (مصدر باب افعال) به معنای رساندن تفسیر شده و بلاغت در سخن به رساندن معنا در بهترین ساختار زبانی به نحوی آشکار تعریف می شود.
معنای اصطلاحیِ بلاغت
بلاغت در مفهوم اصطلاحیِ آن، گاه عنوان یک دانش از شاخه های علوم ادبی زبان عربی است و گاه به سان اصطلاح بلیغ در وصف گونه خاصی از سخن یا گوینده آن به کار می رود.
هدف از دانش بلاغت
دانش بلاغت از دانشهای کاربردی به شمار می رود که هدف از آن مزیت بخشیدن به سخن یا مصونیت آن از اشتباهات غیر دستوری است که گاه به شیوه بیان معانی و گاه به شیوه هماهنگی سخن با موقعیت بیان آن و گاه به شیوه گزینش کلمات مربوط می شود. این سه شاخه به ترتیب در دانشهای بیان، معانی و بدیع بحث می شوند.
ویژگیهای سخن بلیغ
...
بلاغت و فواصل قرآن نوشته جواد طاهرخانی و به
زبان فارسی است که به بررسی یکی از جنبه اعجاز ادبی قرآن؛یعنی موضوع
سجع و فاصله در آن می پردازد.
سجع در لغت به معنای آواز کبوتر و در اصطلاح آوردن دو واژه که در وزن و رویّ یا یکی از این دو برابر باشند،در پایان دو جمله در نثر یا نظم می باشد.و فاصله عبارتست از آخر آیه مانند
قافیه شعر و قرینه سجع و یا کلمه آخر جمله است که از مابعدش منفصل است و یا....
نویسنده ابتدا تاریخچه ای کوتاه از آثار نوشته شده دربارۀ اعجاز قرآن بیان کرده و در این زمینه از کسانی چون
جاحظ، ابن یزید واسطی، ابوعیسی رمانی و...یاد می کند.
سپس با استناد به آیاتی چند از قرآن، اعجاز آن را اثبات می کند.تعریف لغوی و اصطلاحی واژۀ «اعجاز»جهات اعجاز قرآن که برخی آن را به جهت اسلوب و فصاحت آن و برخی به جهت «صرفه» می دانند،
اشاره ای به علوم قرآن-که علم بلاغت بخشی از آن است-و تاریخ تألیفات دانشمندان در علوم قرآنی، حقیقت و مجاز در قرآن و انواع مجاز تشبیهات و
استعاره های قرآنی و اقسام هریک، أمثال و اقسام آن در قرآن، بدایع قرآنی و معرفی انواع مشهور صنایع لفظی و معنوی بدیع نظیر
جناس، عکس، ایهام، التفات، افتنان، لف و نشر و غیره، تعریف واژۀ «سجع» و تقسیم آن به سجع مطرّف، مرصّع و متوازی، تاریخچه تطور و تحول سجع در ادبیات
عرب و فارسی، بررسی سجع در عصر جاهلیت، سجع در قرآن و آراء مختلف عالمان دربارۀ وجود و عدم وجود آن در قرآن،فاصله در قرآن و تفاوت سجع با فاصله و عام بودن فاصله نسبت به
سجع، اقسام فواصل در قرآن؛یعنی تمکین، تصدیر، توشیح و ایغال، انواع فاصله از دیدگاه علمای علم
بدیع، بسامد اسجاع قرآنی از جمله مطالبی است که در این کتاب بدانها پرداخته شده است.
«بلاغت و فواصل قرآن» نوشته جواد طاهرخانی و به زبان فارسی است که به بررسی یکی از جنبه اعجاز ادبی قرآن؛ یعنی موضوع سجع و فاصله در آن می پردازد.
سجع در لغت به معنای آواز کبوتر و در اصطلاح آوردن دو واژه که در وزن و روی یا یکی از این دو برابر باشند، در پایان دو جمله در نثر یا نظم می باشد. و فاصله عبارتست از آخر آیه مانند قافیه شعر و قرینه سجع و یا کلمه آخر جمله است که از مابعدش منفصل است و یا.... نویسنده ابتدا تاریخچه ای کوتاه از آثار نوشته شده درباره اعجاز قرآن بیان کرده و در این زمینه از کسانی چون جاحظ، ابن یزید واسطی، ابو عیسی رمانی و... یاد می کند. سپس با استناد به آیاتی چند از قرآن، اعجاز آن را اثبات می کند. تعریف لغوی و اصطلاحی واژه «اعجاز» جهات اعجاز قرآن که برخی آن را به جهت اسلوب و فصاحت آن و برخی به جهت «صرفه» می دانند، اشاره ای به علوم قرآن - که علم بلاغت بخشی از آن است- و تاریخ تالیفات دانشمندان در علوم قرآنی، حقیقت و مجاز در قرآن و انواع مجاز تشبیهات و استعاره های قرآنی و اقسام هریک،
امثال و اقسام آن در قرآن، بدایع قرآنی و معرفی انواع مشهور صنایع لفظی و معنوی بدیع نظیر جناس، عکس، ایهام، التفات، افتنان، لف و نشر و غیره، تعریف واژه «سجع» و تقسیم آن به سجع مطرف، مرصع و متوازی، تاریخچه تطور و تحول سجع در ادبیات عرب و فارسی، بررسی سجع در عصر جاهلیت، سجع در قرآن و آراء مختلف عالمان درباره وجود و عدم وجود آن در قرآن، فاصله در قرآن و تفاوت سجع با فاصله و عام بودن فاصله نسبت به سجع، اقسام فواصل در قرآن؛ یعنی تمکین، تصدیر، توشیح و ایغال، انواع فاصله از دیدگاه علمای علم بدیع، بسامد اسجاع قرآنی از جمله مطالبی است که در این کتاب بدانها پرداخته شده است.
ساختار کتاب
کتاب مشتمل بر یک پیشگفتار و دو بخش اصلی است: بخش اول: «بلاغت قرآن» که به بررسی سایر جنبه های اعجاز قرآن اختصاص یافته و در سه فصل تنظیم و تدوین شده است. فصل اول به عنوان مقدمه ای بر بحث اصلی (بلاغت و فواصل قرآن) به بحث اعجاز به خصوص اعجاز ادبی قرآن پرداخته است. فصل دوم به علوم قرآن که علم بلاغت بخشی از این علوم است اختصاص یافته است. در این فصل به سیر تطور علوم قرآن و نیز تاریخچه تالیفات عالمان در این علم پرداخته شده است. فصل سوم هم به بدایع قرآنی اختصاص یافته است و به برخی از محسنات لفظی و معنوی قرآن اشاره شده است. بخش دوم: «فواصل قرآن» سه فصل ذیل را دربرمی گیرد: فصل اول: سجع و انواع آن، که به تعریف سجع، اقسام سجع (صفت ترصیع، صنعت موازنه، سجع متوازی، سجع مطرف و سجع متوازن) می پردازد. فصل دوم: تاریخ تطور سجع در ادب تازی و پارسی، که به بررسی سجع در عصر جاهلیت، سجع در
قرآن کریم، سجع در قرون اول تا چهارم هجری و تاریخ تطور سجع در نثر پارسی می پردازد. فصل سوم: فاصله در قرآن، به تعریف فاصله، تناسب آیات قرآن، اقسام فواصل قرآن، انواع فاصله و... می پردازد. در پایان هرفصل هم پانوشتهای مربوط به آن فصل ذکر شده است. در پایان فهرست کاربرد رتبه فواصل آیات، فهرست آیات، فهرست اعلام و کتاب آمده است.
نسخه شناسی
"در قلمرو بلاغت" اثر فارسی دکتر محمّد علوی مقدّم از نویسندگان معاصر، مجموعه ای از مقاله ها، پژوهش ها، نقدها و بحث های بلاغی و تفسیری در طول هجده سال می باشد که برخی از آن ها را در مجامع
علمی و کنگره های بین المللی ایراد کرده است.
این اثر، در زمینه علم بلاغت، به ویژه بلاغت قرآن و معرفی و نقد آثار مهم این علم می باشد که در حقیقت، مجموعه مقالات منتشر شده نویسنده تا سال 1372 در نشریات مختلف است.
در ابتدای کتاب، پیشگفتاری از مولف آمده و در ادامه، به ذکر مقالات پرداخته شده است. مقالات در دو بخش تفسیر و بلاغت قرآن و نقد و بلاغت تنظیم شده اند که عنوان برخی از آن ها عبارت است از: سرّ بلاغی تکرار در آیات قرآنی، قاضی عبدالجبّار و بلاغت قرآن، بحثی درباره ی تفسیر التّبیان، قرآن و
حافظ و...
در اولین مقاله که درباره سر بلاغی تکرار در آیات قرآن می باشد، پس از بررسی لغوی و اصطلاحی واژه تکرار، چنین بیان شده که تکرار در لغت به معنای دوباره گفتن، بازگفتن و چند بار گفتن یک مطلب است.
در این مقاله اشاره می شود که اصولا تکرار جنبه هنری دارد و از فنون بلاغی به شمار می آید و از ویژگی های اسلوب قرآنی است و باید مورد بحث قرار گیرد تا پاسخی باشد برای طاعتان ناآگاه که می گویند: چرا در کلام خدا، تکرار وجود دارد؟
قصد مبالغه و بلاغت، یکی از اغراض استعمال
کنایه می باشد.
یکی از اسباب کنایه ، قصد مبالغه و بلاغت است.
مثال
مانند آیات:۱. (اومن ینشا فی الحلیة وهو فی الخصام غیر مبین)؛ «آیا کسی را که در لابه لای زینت پرورش می یابد و هنگام جدال ، قادر به تبیین مقصود خود نیست ( فرزند خدا می خوانند؟! ) ». این آیه کنایه از زنان است که در پیرایه زیور و زینت پرورش می یابند و این عمل، آنان را از دقت نظر در امور مهم بازمی دارد. اگر از آن ها با لفظ «نساء» نام می برد، این مطلب از آن استفاده نمی شد و مقصود واقعی، نفی این اوصاف از ملائکه است.۲. (وقالت الیهود ید الله مغلولة). این جا قصد مبالغه در زشتی کلام یهودیان ، و «مغلولة» کنایه از «بخل» است.۳. (بل یداه مبسوطتان) که کنایه از کرم خداوند و قصد مبالغه در سخاوت و بخشندگی او است.