جهش
جهیدن
۱-( اسم ) جستن جهیدن جست و خیز. ۲-( اسم ) سرشت طینت .
زاریدن یا آماده گریستن یا آمدن
[mutation] [زیست شناسی]
تغییر ماندگار در مادۀ ژنی
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید جهش
[amorphic mutation,amorphic] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که به تولید دِگرۀ اَریخت منجر می شود
متـ . اَ ریخت1 amorph1
[mutator] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] ←
ژن جهش افزا
[enhancer mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] هریک از جهش هایی که در یک توالی افزایشگر رخ می دهد
[dominant negative mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] ← جهش پادریخت
[somatic mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که در یاخته های غیرجنسی بدن رخ می دهد
[reverse mutation, back mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که باعث برگشت ژن جهشیافته به توالی نوکلئوتیدی اولیه میشود
متـ . برگشت 2 reversion
[nonsense mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که در یک رمزه صورت می گیرد و آن را به رمزۀ پایان (stop codon) یا برعکس تبدیل می کند
[antimorphic mutation,antimorphic] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که به تولید دِگره یا ژنی با عملکردی متضاد با ژن وحشی منجر می شود
متـ . پادریخت1 antimorph1
جهش بارز منفی dominant negative mutation
[transversion mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که در آن یک باز پورین جانشین یک باز پیریمیدین میشود یا برعکس
متـ . تراگشت transversion
[bud sport, bud mutation, sport] [کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی جهش که در جوانه اتفاق می افتد و به تولید شاخه و گل و میوۀ متفاوت با گیاه مادر منجر می شود
[frame shift mutation, phase shift mutation, reading frame shift mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که چارچوب خواندن یک ژن را تغییر دهد
[silent mutation, silent site mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که در آن جانشینی یک نوکلئوتید در یک رمزه به تغییر در رُخ نمود نمیانجامد
متـ . جهش هم معنا samesense mutation, synonymous mutation
[insertion mutation/ insertional mutation, addition mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که در آن یک یا چند نوکلئوتید وارد دِنا میشود
[missense mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که سبب تغییر رمزۀ یک آمینواسید به رمزۀ آمینواسیدی دیگر میشود و ممکن است به تولید
پروتئینی غیرفعال یا ناپایدار منجر شود
[growth spurt] [تغذیه] دورۀ هشت تا بیست وچهارماهه در دورۀ بلوغ که در طی آن میزان رشد به حداکثر می رسد
[germinal mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهش در یاخته های مولد یاخته های جنسی
متـ . جهش رگۀ زایشی germ-line mutation
[mutagenesis] [زیست شناسی] القای جهش ژنی
[neomorphic mutation,neomorphic] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که به تولید دِگره ای با فعالیت نو منجر می شود
متـ . نو ریخت1 neomorph1
[transition mutation/ transitional mutation] [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] جهشی که در آن یک باز پیریمیدین جانشین پیریمیدینی دیگر یا یک باز پورین جانشین پورینی دیگر میشود
متـ . هم گشت transition 2