جوجه

/juje/

معنی انگلیسی:
chicken, baby, biddy, chick, fledgling, nestling, offspring, spring chicken

لغت نامه دهخدا

جوجه. [ جو ج َ / ج ِ ] ( اِ ) بر وزن و معنی جوژه است که بچه ماکیان باشد. ( برهان ).
- مثل جوجه .
- امثال :
جوجه را آخر پائیز می شمارند.
همیشه جوجه زیر سبد نمی ماند.
رجوع به جوژه و چوژه شود.

فرهنگ فارسی

بچه ماکیان، بچه مرغ، بچه هرپرنده که ازتخم در آید

فرهنگ معین

(جِ ) (اِ. ) ۱ - نوزاد پرندگان . ۲ - نوزاد مرغ خانگی . ،~ سوخاری خوراکی که تکه های جوجة مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند. ، ~ کباب خوراکی از قطعه های بریده شدة مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می کشند و کبا

فرهنگ عمید

بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به ویژه مرغ خانگی.

واژه نامه بختیاریکا

تیل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جوجه نوزاد پرنده است. از احکام آن به مناسبت در بابهای طهارت، حج و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
جوجه درون تخم اگر بعد از دمیده شدن روح در آن بمیرد، میته و نجس است؛ لیکن نجاست آن قبل از دمیده شدن روح اختلافی است. بر نجاست ادعای اجماع شده است. جوجه پرنده حرم در حرمت شکار و ثبوت کفاره حکم مادر خود را دارد. بنابر تصریح برخی، مُحرمی که تخم پرنده ای را شکسته است در صورت مرده بودن جوجه درون آن یا فاسد بودن تخم و یا سالم بیرون آمدن جوجه، کفّاره بر عهده اش نمی آید. شرط حلیت پرنده شکار شده، قدرت داشتن آن بر پرواز است؛ از این رو، جوجه ای که هنوز توان پرواز پیدا نکرده با شکار حلال نمی شود، مگر آنکه قبل از مردن ذبح گردد. شکار حیوان دریایی برای محرم جایز است. میزانِ بَرّی یا بحری بودن حیوان، تخم یا جوجه گذاری در دریا یا خشکی است. بنابر این، حیوانی که در خشکی تخم یا جوجه می گذارد، بَرّی و آن که در دریا تخم یا جوجه می گذارد، بحری به شمار می رود.

دانشنامه عمومی

جوجه (بازی). بازی جوجه، که با نام های بزدلی، شاهین - قمری و برف توده[ ۱] نیز شناخته می شود، یک مدل مؤثر برای بررسی تلاقی دو بازیکن در نظریه بازی ها است. قانون بازی این است که در حین اینکه هیچ یک از دو بازیکن تمایلی به تسلیم شدن در مقابل دیگری ندارد، بدترین نتیجه این است که هیچ کدام تسلیم نشوند.
انتخاب واژه «جوجه» برای این بازی ریشه در یک بازی خیابانی دارد که در آن دو راننده به سمت هم در یک امتداد با سرعت زیاد حرکت می کنند و یکی باید از مسیر خارج شود وگرنه هر دو با هم برخورد می کنند و کشته می شوند. در حالتی که یکی از راننده ها خود را از مسیر خارج کند، آن راننده بازنده است و او را به خاطر ترسو بودن «جوجه» خطاب می کنند؛ و راننده ای که در مسیر باقی مانده بود برنده اعلام می شود. این واژه در علوم سیاسی و اقتصادی خیلی رایج است. واژه «شاهین - قمری» به موقعیتی اشاره دارد که برای استفاده از یک منبع مشترک رقابت وجود دارد و مشترکین می توانند بین مصالحه و درگیری یکی را انتخاب کنند، این واژه بیشتر در زیست شناسی و نظریه بازی های تکاملی کاربرد دارد. از دید نظریه بازی ها، «جوجه» و «شاهین - قمری» مشابهند. اسامی مختلف صرفاً برای کاربرد یک قضیه در زمینه های تحقیقاتی متفاوت درست می شود. [ ۲] این بازی حتی در توصیف تخریب حتمی متقابل ناشی از جنگ های اتمی کاربرد دارد، به خصوص در بحران سازی سودگرایی که در بحران موشکی کوبا جریان داشت.
بازی جوجه دو راننده را مدل می کند که روی یک پل در یک امتداد در جهت مخالف به سمت هم حرکت می کنند. اولین راننده ای که ماشینش را منحرف کند بازنده است. اگر هیچ یک از راننده ها ماشین خود را از راه بیرون نکشند نتیجه یک تصادف شدید در وسط پل خواهد بود که می تواند به راحتی به مرگ راننده ها منجر شود. باید در نظر داشت کاری که هر راننده می خواهد انجام دهد این است که به راهش ادامه دهد تا حریف خود را از مسیر منحرف کند. همچنین، تصادف بدترین نتیجه برای هر دو راننده خواهد بود. این دقیقاً وضعیتی است که در آن هر دو طرف برای بدست آوردن بهترین نتیجه برای خود باعث بدترین نتیجه برای همه خواهند شد.
واژه «بازی جوجه» در موارد دیگری نیز به کار برده می شود، به طور مثال وقتی دو طرف در یک رقابت هیچ چیزی برای بدست آوردن ندارند و تنها غرور است که آن ها را در رقابت نگه می دارد. برتراند راسل در یک مثال معروف بازی جوجه را با بحران سازی سودگرای هسته ای مقایسه می کند:
عکس جوجه (بازی)عکس جوجه (بازی)عکس جوجه (بازی)عکس جوجه (بازی)عکس جوجه (بازی)عکس جوجه (بازی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

chick (اسم)
نوزاد، بچه، جوجه

bird (اسم)
پرنده، مرغ، جوجه

chicken (اسم)
بچه، کمرو، ترسو، جوجه، مرغک، جوجه مرغ، مرد جوان

brood (اسم)
بچه، جوجه، جوجه های یک وهله جوجه کشی

squab (اسم)
نیمکت، جوجه، کوسن، تپلی

فارسی به عربی

ذریة , طیر , فرخ

پیشنهاد کاربران

واژه جوجه کاملا پارسی است ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود فرخة درترکی می شود توک این واژه یعنی جوجه صد درصد پارسی است.
منابع. فرهنگ لغت معین
بنظرم جوجه تورکی هست اگه قرار بود فارسی باشه باید جیکجیک یا جیجه میبود ولی این ریخت و این شکل تورکی هست چون ما به صدای جوجه میگیم جوه جوه یا جوک جوک ولی در فارسی جیک جیک گفته میشه
بنظر من این اسم از روی آوای جوجه گذاشته شده
در گویش لاری به جوجه "چیکَلَ" کفته میشه
واژه ( جوجه ) واژه ای پارسی است؛در زبانِ پهلوی واژه ( زوزَگ ) به چمِ ( جوجه تیغی ) بوده است.
چنانکه در رویه های 100 و 181 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است: ( به واژه درونِ کروشه، ریز بنگرید ( جوجَ ) .
جوجهجوجه
جوجه کلمه ای تورکی است و به معنی کوچک و ضعیف است در معنی انگلهای ریز نیز کاربرد دارد
نیمچه جوجه=جوجهٔ چند روزه
در کوردی:جوجکه، جوجه له
جوجه در اصل از ترکیب سه واژه درست شده است ( چو ؛ او ؛ چه ) که ( چو ) به معنی شبیه ؛مانند ؛ ( او ) ضمیر اشاره و ( چه ) پسوند تصغیر ورویهم یعنی؛ مانند او ( پدر و مادر ) اما کوچک .

بپرس