97 1086 100 1 دستگیری/dastgiri/مترادف دستگیری: تعاون، غوث، کمک، مدد، مساعدت، معاضدت، همدستی، یاری، بازداشت، توقیف، ارشاد، هدایت معنی دستگیری در لغت نامه دهخدا دستگیری. [ دَ ] (حامص مرکب ) گرفتن دست کسی به اعانت. دستیاری. اعانت. کمک. یاری. مددکاری.یاریگری. (شرفنامه ). معاونت. مساعدت. معاضدت. مدد. همراهی. امداد. اعانت و یاری (آنندراج ) : نومید شده ز دستگیری با ذل یتیمی و اسیری.نظامی.صواب آید روا داری پسندی که وقت دستگیری دست بندی.نظامی.سهلست دستگیری درماندگان و من هر روز ناتوانترم ای دوست دست گیر.سعدی.از ما کاری و کفایتی نمی آید هر گشادی ونجاتی که هست از حضرت شماست... وقت دستگیری است. (انیس الطالبین بخاری ). خلاصی اهل اسلام از شر این ظالمان اگر خواهد بود از برکة دعا و درخواست حضرت شما خواهد بود وقت دستگیری است. (انیس الطالبین ص 118).می شوی افتاده تر هرچند برخیزی ز جاتا ز مردم دستگیری ملتمس باشد ترا.صائب.|| (اصطلاح تصوف ) راهنمایی پیر ومرشد. ارشاد پیر مرید را. هدایت. ارشاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). || عمل گرفتار کردن دشمن یا جانی یا دزد و مانند ایشان.دستگیری نمودن را بخوانید. معنی دستگیری به فارسی دستگیری۱ - مدد اعانت یاری . ۲ - گرفتار ساختن اسیر کردن . ۳ - ( تصوف ) ارشاد و هدایت کسی بسوی طریقت . دستگیری کردناعانت و مساعدت و معاضدت و یاری و مدد کاری کردن . دستلاف را بخوانید. معنی دستگیری در فرهنگ معین دستگیری ( ~.) (حامص .) ۱ - کمک ، اعانت . ۲ - اسیر کردن . معنی دستگیری در فرهنگ فارسی عمید دستگیری۱. دست کسی را گرفتن و به او کمک کردن، کمک، یاری، مدد.۲. گرفتار ساختن و اسیر کردن کسی. دستگیری در دانشنامه اسلامی دستگیریدستگیری به معنای بازداشت کردن یا یاری و کمک کردن است. از دستگیری به معنای نخست(باز داشت کردن)، در باب حدود ،سخن گفته اند.محارب و نیز هر فردی که حد ی- جز حدود مرتبط با حق الناس، مانند قذف و دزدی(سرقت)- بر گردن او است، چنانچه قبل از دستگیر شدن، توبه کند، توبه اش پذیرفته و حدّ از وی ساقط می شود؛ اما آنچه از جهت حق الناس، مانند قتل، جرح و یا وارد کردن ضرر مالی به دیگری، بر ذمه ی او است، ساقط نمی گردد. دستمال را بخوانید. ارتباط محتوایی با دستگیری محارب، دزدی و سرقت ارتباط با محتوای دستگیری دارند. این مطالب را هم بخوانید. معنی دستگیری به انگلیسی apprehension (اسم)هراس ، خوف ، درک ، فهم ، دلهره ، دستگیری ، بیم ، توقیفcharity (اسم)صدقه ، خیرات ، خوش قلبی ، دستگیری ، نیکوکاریcapture (اسم)دستگیری ، تسخیر معنی کلمه دستگیری به عربی دستگیریاسر , تخوف , صدقة دستگیری را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها رضا > کرتیلاناجاقی > اجاقیMahdi > شربت (دارو)Behnaz > guidelinesمهدی ورمزیار > ورمزیاردینا حسین پناهی > بر می خیزدماد > رینازناهید > establishing نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محدثه فرومدیآزاده جولایی بهمن عنایتی کاریجانی❤Matin❤ jahanaks.blog.irعلی سیریزیمیلاد علی پورسیدحسین اخوان بهابادی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته مانند گلموریdefenseکسالت آورمهساممبینیغمگین و ناراحتعرشیا