دیوان سالاری

/divAnsAlAri/

مترادف دیوان سالاری: بوروکراسی، قرطاس بازی، کاغذبازی

فرهنگستان زبان و ادب

{bureaucracy} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] ادارۀ امور کشور ازطریق تشکیلات متمرکز و مرتبط، براساس نظام سلسله مراتبی اداری

دانشنامه آزاد فارسی

دیوان سالاری (bureaucracy)
(یا: بوروکراسی) اولین بار در قرن ۱۸م توسط یکی از وزرای تجارت فرانسه به مفهوم حکومت به کار رفت. دیوان سالاری امروزه بر قشر اداری و طبقۀ مدیریت سازمان و به خصوص سازمان دولتی دلالت می کند و در مجموع به معنای حکومت کارمندان به شکل سازمان یافته و با مقررات مشخص است کهامور جاری مؤسسه ای را اداره می کند. هگل دیوان سالاری را روح دولت و مارکس آن را ابزار فشاری می دانست که طبقه مسلط آن را به کار می گیرد. ماکس وبر، دیوان سالاری را دستگاهی با سلسله مراتب معین می دانست که درنتیجۀ رشد زیاد تبدیل به یک نیروی مستقل شده است. او می گوید شدت و ضعف دیوان سالاری از میزان نامه هایی که در داخل یک دستگاه مبادله می شود، قابل درک است. توقع دیوان سالاری از کارمندان این است که وجودشان در دستگاه اداری مستحیل نمایند؛ از این رو یکی از ویژگی های دیوان سالاری جدید جنبۀ غیرشخصی آن است، بدین معنا که شخص در وظایف خود و وظایف شخص نیز در دستگاه حل شده است. از ویژگی های دیوان سالاری، مقاومت در برابر تغییر عادات رایج در دستگاه اداری است. یکی دیگر از ویژگی های دیوان سالاری، ظهور هرم قدرت با جریان اطلاعات و تصمیمات از بالا به پایین به صورت دستور و قلب ماهیت انسانی کارمند است. جنبه های منفی دیوان سالاری، مثل کندی امور به علت مقررات زائد، سلسله مراتب طولانی، رعایت تشریفات در حد افراط، سوءاستفاده از مقام و بالاخره کاغذبازی را بوروکراتیسم خوانده اند. در کاربردی عمومی تر، شخصیت بوروکراتیک به شخصیتی اطلاق می شود که متکی به مقام و منصب است و اصولاً انسان را با مقامش می شناسد و رفتارش را براساس آن تنظیم می نماید و قوانین را عیناً و به صورت خشک رعایت می کند و در مقابل دگرگونی ها مقاوم است. بوروکراتیزاسیون نیز به روند شکل گیری و گسترش دیوان سالاری در گروه، سازمان، جنبش اجتماعی اطلاق می شود.

مترادف ها

bureaucracy (اسم)
دیوان سالاری، تاسیسات اداری، حکومت اداری، کاغذ پرانی، مجموع گماشتگان دولتی، مقرراتی واهل کاغذ بازی، رعایت تشریفات اداری بحد افراط

فارسی به عربی

بیروقراطیة

پیشنهاد کاربران

دیوان سالاری. ( دیوان + سالار + ی، یاءِ نسبت ) حکومت بوسیلۀ یک گروه یا سازمان اداری مرکزی، بخصوص گروهی که جوابگوی به افراد جامعه نیست. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «bureaucracy» ( « بوروکراسی » - - «bureau» + «cracy» ) می باشد که سرچشمه اش واژۀ فرانسوی «bureaucratie» است. باید توجه داشت که واژۀ «bureaucracy»، بر خلافِ واژۀ «دیوان سالاری» ( و این بخاطر یاءِ نسبت در واژۀ اخیر است ) ، دارای یک معنی ثانی است و آن «عاملین، یا کارگزاران، یک حکومت دیوان سالاری بطور عمومی» می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

پسوند «cracy» ناشی از پسوند فرانسوی «cratie» است که ریشه اش پسوند لاتینی سده های میانهٌ «cratia» می باشد. پسوند اخیر ریشه اش پسوند یونانی «kratia» است که معانی «قدرت» و «قانون» را دارا می باشد.
برای اطلاعات بیشتر، رجوع شود به مقالۀ دیوان سالاری در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی و مقالۀ Bureaucracy در دانشنامۀ ویکی پدیای انگلیسی.

دیوانسالاری. رجوع شود به دیوان سالاری.

بپرس