98 1082 100 1 سطح زندگی سطح زندگی در دانشنامه آزاد پارسی سطح زندگی (standard of living)در اقتصاد، معیار مصرف و رفاه یک کشور، جامعه، طبقه یا شخص. انتظارات مربوط به سطح زندگی فرد عمدتاً تحت تأثیر درآمد و مصرف سایر اشخاص در مشاغل مشابه شکل می گیرد. معیارهای عمومی سطح زندگی نمی توانند درخصوص افراد کاربرد داشته باشند. درآمد ملیو محصول ناخالص ملی، که ثروت کشوری را تعیین می کنند، کار بدون دستمزد (کار در خانه و کارگر خانوادگی) یا کیفیت زندگی را در نظر نمی گیرند. این معیارها نشان دهندۀ توزیع ثروت و علایق، وظایف یا مسئولیت های خاص ملی یا شخصی نیستند که از شخصی به شخص دیگر، از طبقه ای به طبقه دیگر، و از کشوری به کشور دیگر تفاوت بسیار دارند. سطح زندگی را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها رضا > کرتیلاناجاقی > اجاقیMahdi > شربت (دارو)Behnaz > guidelinesمهدی ورمزیار > ورمزیاردینا حسین پناهی > بر می خیزدماد > رینازناهید > establishing نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محدثه فرومدیآزاده جولایی بهمن عنایتی کاریجانی❤Matin❤ jahanaks.blog.irعلی سیریزیمیلاد علی پورسیدحسین اخوان بهابادی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته مانند گلموریdefenseکسالت آورمهساممبینیغمگین و ناراحتعرشیا