عقل معاش


برابر پارسی: خرد زیست

معنی انگلیسی:
domestic economy, thrift

لغت نامه دهخدا

عقل معاش. [ ع َ ل ِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوه تدبیر زندگانی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
دام دیوانگی فروکرده
تا بدام اوفتاده عقل معاش.
عطار.

فرهنگ فارسی

قوه تدبیر زندگانی

مترادف ها

thrift (اسم)
صرفه جویی، خانه داری، عقل معاش

پیشنهاد کاربران

کلمه عقل معاش" را می توان مجموعه ی تفصیری به تمامی تدابیر علمی - تجربی و مدیریت صحیح لحاظ ترفند های هزینه کردن" درمحیط خانه و اجتماع نامید.
عقل معاش
کسی که هنگام روبرو شدن با مشکلات در زندگی آینده نگرانه وبا فکرکردن سنجیده تصمیم عاقلانه ای میگیرد
چگونگی برخورد با معضلات و مشکلات زندگی مثل کسی که از عقل معاش برخوردار است میتواند مسائل را مدیریت و حل کند.

بپرس