عوض
چیزی که بجای چیزدیگرداده شود، بدل، خلف، جانشین
ده از دهستان سلطان آباد بخش حومه شهرستان سبزوار
ده از دهستان تل بزان بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز
ملقب به حسام الدین و مشهور به غیاث الدین غوری از ملوک خلج بنگاله
[ گویش مازنی ] /avaz dakash/ معاوضه – بده بستان - درگیری ۳کسی که خواهرش را به همسری کسی درآورد و خواهر دامادش را به همسری بگیرد
ده از دهستان کلاته چناران بخش نوخندان شهرستان دره گز
چیزی را بجای چیز دیگر دادن و مبادله کردن کوهریدن گهولیدن
بی عوض بدون عوض بدل .
تنوینی را گویند که به جای حروف اصلی یا زائد محذوف و به جای مضاف الیه محذوف مفرد یا جمله به آخر کلمه ملحق شود .
حکیم برهان الدین نفیس بن عوض کرمانی از معروف ترین بزرگان اواسط قرن نهم هجری . در کرمان میزیست و چون حدیث شهرتش به الغ بیک تیموری رسید او را از کرمان بسمرقند خواست و وی تا پایان عمر در آنجا میزیست و مدتها مرجع همه پزشکان اسلامی بود. از کتابهای اوست : شرح الاسباب و علامات محمد بن علی سمرقندی و دیگر [ شرح موجر القانون ] معروف بشرح نفیسی که شرح کتاب موجر القانون علی بن ابی الحزم قرشی است و در ۸۴۱ هجری تالیف آن پایان پذیرفته است .
قصبه مرکز بخش شهریار شهرستان تهران جلگه و معتدل ۲۹۶۴ سکنه محصول غلات انگور انواع میوه سیب زمینی بنشن چغندر قند .
فیلوثاوس او راست : ۱ - الباکوره المنیره فی لعبه الشطرنج الشهیره . که در قاهره بطبع رسیده است . ۲ - تاریخ الایغومانس فیلوثاوس عوض . ۳ - ذکری مصلح عظیم لمضی خمسین سنه علی وفاه الانبا . ۴ - کیرلس الرابع بطریرک الاقباط .
مثل است در موقع تهدد و عوض اسم قریه ایست و تانیث ضمیر خذها بدین اعتبار است .