مسئولیت

/mas~uliyyat/

مترادف مسئولیت: تکلیف، کار، نقش، وظیفه، تعهد، رسالت، ماموریت

برابر پارسی: پاسخگویی، پاسخ دهی، سرپرستی

معنی انگلیسی:
responsibility, liability, accountability, business, care, trust

فرهنگ معین

(لِ یَّ ) [ ع . مسؤولیت ] (مص جع . ) آنچه انسان عهده دار و مسئول آن باشد.

فرهنگ عمید

۱. عهده دار وظایف، اعمال، و افعال شدن.
۲. سرپرستی.

مترادف ها

post (اسم)
پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن

accountability (اسم)
جوابگویی، مسئولیت

responsibility (اسم)
جوابگویی، مسئولیت، عهده

liability (اسم)
مسئولیت، دین، استعداد، فرض، شمول، بدهی، بدهکاری

charge (اسم)
حمله، مسئولیت، اتهام، بار، تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داری

burden (اسم)
مسئولیت، بار، گنجایش، وزن، بار مسئولیت، طفل در رحم

office (اسم)
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام

load (اسم)
مسئولیت، بار، محموله، کوله بار، بار الکتریکی، عملکرد ماشین یا دستگاه

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

accountable (صفت)
مسئولیت، جوابگو، مسئول حساب، قابل توضیح

responsible (صفت)
مسئولیت، معتبر، ابرومند، عهده دار، مسئولیت دار

پیشنهاد کاربران

برابرهای پارسی:
مسئول = پاسخگو، پاسخ دِه
مسئول ( رئیس ) = سرپرست، کارگزار
مسئولیت ( نقش، عهده ) = کار، کارکرد، کار ویژه
مسئولیت ( وظیفهٔ اخلاقی ) = خویش کاری
بسته به اینکه کدام ماناکِ مسئول را در نگر داشته باشیم.
مسئولیت: پذیرفتن انجام دادن کاری با همه ی خطرهای احتمالی آن و آمادگی برای بازخواست شدن در برابر کسی که انجام دادن کار یا کارها را واگذار نموده و پذیرش پیامدهای درست انجام ندادن کار. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تژ tož ( پهلوی ) ؛ آستوگات AstugAt ( اوستایی: AstugAtu ) .

واژه مسئولیت
معادل ابجد 547
تعداد حروف 7
تلفظ mas'uliy[y]at
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( لِ یَّ ) [ ع . مسؤولیت ] ( مص جع . )
آواشناسی mas'uliyyat
الگوی تکیه WWWS
شمارگان هجا 4
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
ضمان درلغت واصطلاح
منابع• http://yousufjabarkhail@yahoo.com
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پاسخداری 🇮🇷
وظیفه_عهده
کسی که مسئولیت هیچ کاری را قبول نمیکند
کاربایست
امیرعلی نازنین!
از مدت ها پیش به این سو یک تن را در آن بالا داریم که چپ و راست اندرز از خود در می کند. باور کن! همان یکی برای همه ی ما ایرانیان و شاید همه ی جهان بس باشد. اندرزهایت را نگهدار! شاید روزی بکارت بیاید.
تکلیف و وظیفه
آنچه که بر دوش انسان باشد حالا چه انجام دادن کاری یا انجام ندادن کاری
سرکاری. کار. بار. پاسخگویی
پایبندی
مَسئولیَت
پُرسیدِگی ، پُرسانَندِگی ، پُرسِش پَزیری
پاسُخ گویی ، پادسُخَنی
پادوِردی ( وِرد = word )

بر عهده داشتن وظیفه ای، موظف بودن به انجام کاری
بر عهده داشتن وظیفه ای
•﷽•
هرکس در زندگی اش از زمانی که متولد میشود تا زمانی که میمیرد دارای مسئولیت یا مسئولیت هایی است. حالا شاید با خود بگویید اصلا معنی کلمه ی مسئولیت چیست؟؟؟؟؟
مسئولیت یعنی کار ها و وظایفی که هر انسان به عهده دارد و انتظار میرود که آنها را به نحو احسن انجام دهد.
کاربردار
تعهد
پاسخوری
عهده
سرپرستی ، پاسخدهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس