97 1086 100 1 ژنراتور/ZenerAtor/مترادف ژنراتور: دینام، دینامو، مولدبرابر پارسی: اپوبراک معنی ژنراتور به فارسی ژنراتورمولد، تولید کننده، موجب، سبب، اسباب تولید کار، دیگ بخار[فیزیک] ← مولد برق ژنرال را بخوانید. معنی ژنراتور در فرهنگ معین ژنراتور (ژِ نِ تُ) [ فر. ] (اِ.) وسیله ای که بر اثر القای الکترومغناطیسی انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند، مولد برق ، مولد. (فره ). معنی ژنراتور در فرهنگ فارسی عمید ژنراتوردستگاهی که با استفاده از انرژی مکانیکی جریان الکتریسیته تولید می کند، مولد. معنی ژنراتور به انگلیسی generator (اسم)مولد ، زاینده ، دینام ، ژنراتور ، مولد برق ، زایاد ژنراتور را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها رضا > کرتیلاناجاقی > اجاقیMahdi > شربت (دارو)Behnaz > guidelinesمهدی ورمزیار > ورمزیاردینا حسین پناهی > بر می خیزدماد > رینازناهید > establishing نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محدثه فرومدیآزاده جولایی بهمن عنایتی کاریجانی❤Matin❤ jahanaks.blog.irعلی سیریزیمیلاد علی پورسیدحسین اخوان بهابادی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته مانند گلموریdefenseکسالت آورمهساممبینیغمگین و ناراحتعرشیا