گردشگر
[holiday maker] [گردشگری و جهانگردی] شخصی که برای سپری کردن تعطیلات به سفر می رود
[tourist] [گردشگری و جهانگردی] شخصی که به طور موقت محل زندگی خود را به قصد سفر و بازدید از مکان های دیدنی ترک می کند
متـ . جهانگرد
* مصوب فرهنگستان اول
[long-haul tourist] [گردشگری و جهانگردی] بازدیدکننده ای که از قاره ای به قارۀ دیگر سفر می کند
[midcentric tourist, midcentrics] [گردشگری و جهانگردی] گردشگری که نه تنوع طلب است و نه تنوع گریز
[allocentric tourist, allocentrics] [گردشگری و جهانگردی] گردشگری که به دلیل نیاز شدید به تنوع طلبی به دنبال مقصدهایی است که به او فرصت کسب تجربه های متفاوت فرهنگی و محیطی را می دهد
[psychocentric tourist, psychocentrics] [گردشگری و جهانگردی] گردشگری که به دلیل نیاز شدید به ثبات به دنبال مقصدهای مطمئن و شناخته شده است
[short-haul tourist] [گردشگری و جهانگردی] بازدیدکننده ای که معمولاً درون مرزهای جغرافیایی یک قاره سفر می کند