a bit


کمی

جمله های نمونه

1. A bit in the morning is better than nothing all day.
[ترجمه m] امروز کمی بهتره از تمام روزهای دیگر
|
[ترجمه گوگل]کمی صبح بهتر از هیچی در تمام روز است
[ترجمه ترگمان]امروز صبح کمی بهتر از تمام روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I am not a bit anxious about my battles, If I am anxious I don't fight them, I wait until I am ready.
[ترجمه گوگل]من در مورد نبردهایم کمی مضطرب نیستم، اگر مضطرب باشم با آنها مبارزه نمی کنم، صبر می کنم تا آماده شوم
[ترجمه ترگمان]من کمی نگران battles نیستم، اگر دلم بخواهد با آن ها نمی جنگم، صبر خواهم کرد تا من آماده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of the legs on this chair is a bit wonky.
[ترجمه گوگل]یکی از پایه های روی این صندلی کمی چروک است
[ترجمه ترگمان]یکی از پاهایش روی این صندلی کمی wonky است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I did a bit of fencing while I was at college.
[ترجمه گوگل]زمانی که در دانشگاه بودم کمی شمشیربازی انجام دادم
[ترجمه ترگمان]وقتی تو دانشگاه بودم یکم شمشیر بازی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Paul's being a bit evasive about this job.
[ترجمه گوگل]پل در مورد این کار کمی طفره می رود
[ترجمه ترگمان]پل کمی از این کار طفره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her visits were starting to get a bit tedious.
[ترجمه گوگل]بازدیدهای او کمی خسته کننده شده بود
[ترجمه ترگمان]دیدارهای او کم کم داشت خسته کننده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My mother's a bit of an eccentric.
[ترجمه گوگل]مادر من کمی عجیب و غریب است
[ترجمه ترگمان]مادرم کمی عجیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have a bit of a fever.
[ترجمه گوگل]یه ذره تب دارم
[ترجمه ترگمان] یه مقدار تب دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is, so to speak, a bit too cruel to his wife.
[ترجمه گوگل]به اصطلاح، او نسبت به همسرش کمی بیش از حد ظالم است
[ترجمه ترگمان]حرف زدن برای زنش خیلی بی رحمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The weather there can be a bit unpredictable - one minute it's blue skies and the next minute it's pouring down.
[ترجمه گوگل]آب و هوا در آنجا می تواند کمی غیرقابل پیش بینی باشد - یک دقیقه آسمان آبی و دقیقه بعد در حال باریدن است
[ترجمه ترگمان]هوا می تواند کمی غیرقابل پیش بینی باشد - یک دقیقه آسمان آبی است و دقیقه بعد سرازیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The children were starting to get a bit fed up.
[ترجمه گوگل]بچه ها کم کم داشتند خسته می شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها شروع به غذا خوردن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I always fry potatoes in hot fat with a bit of onion.
[ترجمه گوگل]من همیشه سیب زمینی را در چربی داغ با کمی پیاز سرخ می کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه سیب زمینی سرخ کرده رو با یه مقدار پیاز سرخ می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Come over to the fire and cozy up a bit.
[ترجمه گوگل]به کنار آتش بیایید و کمی آرام شوید
[ترجمه ترگمان]بیا به طرف آتش و یه گاز گرم بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The weather is a bit warmer today.
[ترجمه گوگل]امروز هوا کمی گرم تر است
[ترجمه ترگمان]امروز هوا کمی گرم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a little, a few, a jot

پیشنهاد کاربران

ترجمه ۱: کمی، مقداری، تا حدودی
ترجمه عامیانه: یه ذره، یه کوچولو، یکم
a bit: یه کمی
quite a bit: یه عالمه
یه کوچولو
یه کم
بزودی
I will see you in a bit
بزودی شما رو میبینم
معنی"مدت زمانی کوتاه" در امریکن میده! بریتیشش میشه :for a bit
چندتا ( تعداد کم )
کمی ، تا حدودی
It costs a bit more than I wanted to spend 🤽🏻‍♂️🤽🏻‍♂️🤽🏻‍♂️
قیمت این کمی بیشتر از چیزی هستش که می خواستم خرج کنم
یکم، یه ذره، مقدار کم
کمی ، مقداری
یه ذره
slightly
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس