en


(چاپ - فاصله ای به اندازه ی نصف یک ((ام))) نیم ام، پیشوند:، داخل شدن، درون رفتن، به درون گذاشتن، درون روی [enthrone و enplane]، پوشاندن با، پیچیدن در [enrobe]، به ... انداختن [...، [endanger کردن [enthral]، در [encase]، پیشوند: در، درون [endemic]
en_
پسوند:، (فعل ساز) شدن، کردن [darken و weaken]، موجب داشتن شدن، داراکردن، - دارکردن [strengthen]، (صفت ساز) دارای، ساخته شده از، - ی [waxen - wooden]، (اسم مفعول ساز) - شده [written]، (جمع ساز برخی اسم ها) - ها، - ان [children]، (مونث ساز برخی از اسم ها) ماده [vixen]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: to cause to have, be, or become.

- heighten
[ترجمه گوگل] بالا بردن
[ترجمه ترگمان] شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- embolden
[ترجمه گوگل] جسور کردن
[ترجمه ترگمان] جسور کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- widen
[ترجمه گوگل] گسترده شود
[ترجمه ترگمان] گشاد شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to become or come to possess.

- darken
[ترجمه گوگل] تاریک کردن
[ترجمه ترگمان] تیره شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- strengthen
[ترجمه گوگل] قوی کردن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پسوند ( suffix )
• : تعریف: made of, or resembling.

- silken
[ترجمه گوگل] ابریشمی
[ترجمه ترگمان] ابریشم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پسوند ( suffix )
• : تعریف: used to form the past participle in certain verbs.

- frozen
[ترجمه گوگل] منجمد
[ترجمه ترگمان] که منجمد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- given
[ترجمه گوگل] داده شده
[ترجمه ترگمان] داده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پسوند ( suffix )
• : تعریف: used to form the plural of certain nouns.

- oxen
[ترجمه گوگل] گاو نر
[ترجمه ترگمان] گاوها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: in; into.

- enrobe
[ترجمه گوگل] روپوش
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- encase
[ترجمه گوگل] محصور کردن
[ترجمه ترگمان] با فرا رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause to be (used to form transitive verbs).

- enable
[ترجمه گوگل] فعال کردن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- enforce
[ترجمه گوگل] اجرا کنند
[ترجمه ترگمان] اجرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. paté en croute
گوشت خمیر پیچ

2. she stopped in paris en route to rome
در راه رم در پاریس توقف کرد.

3. a message to be sent en clair
پیامی که به صورت غیر رمزی فرستاده می شود

4. the fish began to die en masse
ماهی ها همگی شروع به مردن کردند.

5. We stayed there en route for London.
[ترجمه گوگل]در مسیر لندن آنجا ماندیم
[ترجمه ترگمان]ما در راه لندن ماندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The selectors should resign en bloc.
[ترجمه گوگل]منتخبان باید به صورت دسته جمعی استعفا دهند
[ترجمه ترگمان]The باید در بلوک استعفا دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I want a hotel room with an en suite bathroom.
[ترجمه گوگل]من یک اتاق هتل با حمام اختصاصی می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یه اتاق هتل با یه حمام و حمام می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We stopped at Paris en route from Rome to London.
[ترجمه گوگل]در مسیر رم به لندن در پاریس توقف کردیم
[ترجمه ترگمان]در راه پاریس از رم تا لندن توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are reports of teachers resigning en bloc.
[ترجمه گوگل]گزارش هایی از استعفای دسته جمعی معلمان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گزارش هایی از استعفا و استعفا از سوی معلمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He mentioned en passant that he was going away.
[ترجمه گوگل]او به en passant اشاره کرد که او در حال رفتن است
[ترجمه ترگمان]او به عابر ین اشاره کرد که می خواهد برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Joneses are coming for lunch en masse all twelve of them!
[ترجمه گوگل]جونزها به طور دسته جمعی هر دوازده نفر برای ناهار می آیند!
[ترجمه ترگمان]The و Joneses برای ناهار می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each bedroom in the hotel has a bathroom en suite / an en suite bathroom.
[ترجمه گوگل]هر اتاق خواب هتل دارای حمام اختصاصی / حمام اختصاصی است
[ترجمه ترگمان]هر اتاق خواب در هتل یک حمام و یک حمام در یک حمام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ruling committee resigned en bloc to make way for a new election.
[ترجمه گوگل]کمیته حاکم به صورت دسته جمعی استعفا داد تا راه را برای انتخابات جدید باز کند
[ترجمه ترگمان]کمیته حاکم بر سر راه برای برگزاری انتخابات جدید، استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bus broke down en route from Boston to New York.
[ترجمه گوگل]اتوبوس در مسیر بوستون به نیویورک خراب شد
[ترجمه ترگمان]اتوبوس در راه رفتن از بوستون به نیویورک سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کاراته] ان - دایره

انگلیسی به انگلیسی

• -en is used instead of `-ed' to form the past participle of some verbs, such as `take' and `give'. see -ed.

پیشنهاد کاربران

En به عنوان یک پیشوندVerb maker شناخته میشود
مثال:
Encapsulate
Enchain
encipher
encode
Encircle
Encourage
enhearten
Endanger
Endorse
Endure
Enlighten
Enroll
Ensure
Envisage
Envision
Endow
Enlarge
معادل ) ترین ( تو فارسیه . تو فارسی به عنوان پسوند استفاده میشه اما تو ترکی به عنوان پیشوند.
G�zel :زیبا
En g�zel:زیبا ترین
en : ( ترکی استانبولی ) : . . . از ،
daha en : همان از
Bu aşkın daha en başından
Korkuyordum ben zamandan
ترجمه تحت الفظی :از همان آغاز این عشق از زمان می ترسیدم
ترجمه آزاد : از همان لحظه ای که عشق ما آغاز گردید از این لحظه ی جدایی هراس داشتم و نگران جدای مان از همدیگر بودم .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: شعر ترانه ی : ( مثل یک گناه ) Bir Gūnah Gibi

En به عنوان یک پسوند نیز شناخته میشود برای مثال en sure به معنی مطمعن ساخن 📲

بپرس