اب پز کردن


معنی انگلیسی:
boil, poach, seethe, stew, coddle, fricassee

فرهنگستان زبان و ادب

آب پز کردن
{boiling} [علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در آب جوش یا سایر مایعات حاوی آب

مترادف ها

scald (فعل)
اب پز کردن، با آب گرم سوزاندن، اب جوش ریختن روی، تاول زده کردن

poach (فعل)
دزدیدن، لگد زدن، راندن، فرو کردن، بهم زدن، تجاوز کردن به، هل دادن، اب پز کردن، دزدکی شکار کردن، برخلاف مقررات شکار صید کردن

pot roast (فعل)
اب پز کردن

فارسی به عربی

( اب پز کردن (تخم مرغ با پوست ) ) اسلق

پیشنهاد کاربران

بپرس