اب چشم

فرهنگ فارسی

( آب چشم ) ( اسم ) اشک سرشک .

فرهنگ معین

( آب چشم ) (بِ چَ ) (اِمر. ) اشک ، سرشک .

جدول کلمات

آب چشم
اشک

پیشنهاد کاربران

آب چشم ؛ کنایه از اشک چشم :
نریزد خدا آب روی کسی
که ریزد گنه آب چشمش بسی.
سعدی.
سِرِشگ

بپرس