اتش خوار

/~AtaSxAr/

معنی انگلیسی:
phoenix, salamander, fire-eater

لغت نامه دهخدا

( آتش خوار ) آتش خوار. [ ت َ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) آتش خواره. شترمرغ. نعامه. ظلیم. اشترمرغ. || ( نف مرکب ) مجازاً، سخت ستمکار :
ببَرَد آب عالم ابرار
مدحت پادشاه آتش خوار.
سنائی.
در بعض فرهنگها معنی سمندر نیز به این کلمه داده و دو بیت ذیل را شاهد آورده اند :
خسرو است و سوز دل وز ذوق عالم بیخبر
مرغ آتش خواره کی لذت شناسد دانه را.
امیرخسرو دهلوی.
مرغ آتش خواره جز اخگر نخواهد دانه را.
عرفی.
و این سهوی است ، چه سمندر مرغ نیست و مراد این دو شاعر از مرغ آتش خوار وآتش خواره همان نعامه و ظلیم است.

فرهنگ فارسی

( آتش خوار ) شتر مرغ
( آتشخوار ) ( اسم ) ۱ - خورند. آتش فرو برند. آتش به حلق . ۲ - حرام خوار رشوه خوار. ۳ - شتر مرغ ( چه او را خورند. آتش دانند. ) ظلیم نعامه . ۴ - سمندر قفس .

فرهنگ معین

( آتشخوار ) ( ~. خا ) (اِمر. ) ۱ - خورندة آتش . ۲ - شترمرغ . ۳ - کنایه از: آدم .

فرهنگ عمید

( آتش خوار ) ۱. خورندۀ آتش.
۲. ویژگی جانوران افسانه ای که آتش در دهان داشتند.
۳. (اسم ) شترمرغ. &delta، زیرا قدما آن را خورندۀ آتش می دانستند.
۴. [قدیمی، مجاز] ظالم، ستمکار، حرام خوار.
۵. ویژگی هر چیز مقاوم در برابر آتش.

فرهنگستان زبان و ادب

آتش خوار
{fire boat} [حمل ونقل دریایی] نوعی قایق، دارای تجهیزات آتش نشانی

پیشنهاد کاربران

آتشخوار: [عامیانه، کنایه ] ظالم، حرام خوار.
آتش خوردن ، غم عشق خوردن
روی بسته پرستشی می کرد
آب می داد و آتشی می خورد
معنی بیت : دختر با حجاب و پوشیده روی، خدمت می کرد و در حالی که به مهمان آب می داد از طرفی از آتش عشق نیز می سوخت و غم می خورد.
...
[مشاهده متن کامل]

آتش خوار: مجازا سخت ستمکار.
( ( ظلم را چون سگان و دیوانگار
نجس و آبریز و آتشخوار ) ) ( حدیقه ۳۹۶ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )

آتش مهار کن

بپرس