اتشه

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( آتشه ) آتشه. [ ت َ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) برق. آدرخش.

فرهنگ فارسی

( آتشه ) ( اسم ) برق آذرخش .
برق آذرخش
( اسم ) وابسته کارمند سفارتخانه که وظیفه ای خاص بعهد. او محول است : اتاش. مطبوعاتی اتاش. تجارتی اتاش. نظامی . یا اتاش. تجارتی . وابست. بازرگانی . یا اتاش. نظامی . وابست. نظامی .

فرهنگ معین

( آتشه ) (تَ یا تِ ش ِ ) (اِمر. ) برق ، آذرخش .

فرهنگ عمید

( آتشه ) برق، آذرخش.

گویش مازنی

( آتشه ) /aateshe/ پسوند تعیین نوع قدرت باروت مانند دو آتشه یا سه آتشه

پیشنهاد کاربران

بپرس