اجودان باشی

لغت نامه دهخدا

( آجودان باشی ) آجودان باشی. [ دام ْ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) اَجودان باشی. رئیس آجودانان.، اجودانباشی. [ اَ دام ْ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به آجودان باشی شود.

فرهنگ فارسی

( آجودان باشی ) حسین خان معاصر فتحعلیشاه قاجار بوده و در مشورتخانه دولت سمت [ مشیری ] داشته و ظاهر او پس ازچندی بلقب نظام السلطنه والی فارس گردید ٠ این شخص بامر فتحعلیشاه برای اثبات بی گناهی ایران بسفارت کشور های اتریش فرانسه انگلیس مسافرت کرد ولی بدون نتیجه بازگشت ٠ ماجرای سفر وی را در مجموعه ای بنام [ سفرنامه آجودان باشی ] شخصی بنام عبدالفتاح گر مرودی بر رشته تحریر در آورده است .
رئیس آجودانان

دانشنامه آزاد فارسی

آجودان باشی. آجودانْ باشی
از مناصب نظامی ایران در دورۀ قاجاریه . آجودان باشی کل منصبی بود معادل و هم طراز با امیر (یا: آجودان باشی کل؛ در اصطلاح امروز معاون فرماندهی کل قوا)، یا معادل نایب و قائم مقام امیرنظام. آجودان باشی ها دارای زیردستانی چون لشکرنویسان ، سرتیپان ، سرهنگان ، نایبان آجودان باشی و جز آن بودند که درجات پایین تر در ارتش و نظام را دربرمی گرفت . در عهد ناصری در وظایف و شرایط این منصب تغییراتی رخ داد. حسین خان مقدم مراغه ای ، معروف به نظام الدوله مراغه ای نخستین آجودان باشی دورۀ قاجاریه در آذربایجان بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس