اذرگان

فرهنگ عمید

( آذرگان ) = آذرجشن

دانشنامه آزاد فارسی

آذرگان. آذَرْگان
جشنی در سنّت های باستانی ایران. روز نهم هر ماه شمسی روز آذر بوده و چون نام روز برابر با نام ماه آذر می شده است این روز را جشن می گرفته اند. ابوریحان بیرونی آذرگان را عید آتش ، به نام موکل همۀ نورها، نامیده و روشن کردن آتش، زیارت آتشکده ها و برگزاری مراسم قربانی، و شادمانی و برپایی مهمانی ها را از آداب و رسوم جشن آذرگان دانسته است.

پیشنهاد کاربران

آذر گان : این جشن در روز آذر از ماه آذر در گاه شمار باستانی برابر با ( سوم آذر ماه ) برگزار می شود.
آذر به چم یا معنای آتش می باشد. لذا طبیعی است که در این روز پارسیان به آدریان ها و آتشکده ها می روند و به پرستش یگانه آفریدگار و هستی بخش می پردازند
جشن آذرگان
در نُهمین روز از آذرماه که نام روز و ماه یکی می شود یعنی روز آذر در ماه آذر، جشن « آذرگان » برگزار می شود.
انگیزه برگزاری جشن آذرگان [ویرایش]
فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام ایزد آذر و بزرگداشت جایگاه آن دراندیشه ایرانیان.
...
[مشاهده متن کامل]

جایگاه آذر در فرهنگ ایران [ویرایش]
آذر در اوستا « آتَر/ آتَرش» و در پهلوی « آتُر / آتَخش » و در فارسی امروز « آذر / آتش »است. آذر، ایزد نگاهبان آتش و فروزه اهورامزداست برای همین گاه او را در شمار امشاسپندان آورده اند. در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیده های طبیعی ستودنی است چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر پدیده های هستی جاری می سازد و با نور خود که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا را روشنایی می بخشد پس « سوی پرستش » اهورا مزداست و آتش پرستاران در آتشکده از آن پرستاری می کنند. جشن آذرگان از جشن های ویژه آتش در فرهنگ ایران است که در ستایش آذر اهورایی برگزار می شود.
ایزد آذر در متن های کهن [ویرایش]
در بسیاری از متون کهن از آذر اهورایی یاد شده و جایگاه او ستوده شده است. برای نمونه در « یسنا، هات 62 » از آذر اهورایی با صفاتی چون « برازنده ستایش و نیایش » ، « گشایش بخش » و « پناه بخش » یاد شده است و از او شادکامی، زندگی دراز، آسایش همگانی، کامروایی و روشنایی خواستار شده اند. همچنین در « آتش نیایش » در ستایش آذر اهورایی آمده است: « درود بر تو ای آتش! ای برترین آفریده سزاوار ستایش اهورا مزدا . . . به تو ای آتش! ای پرتو اهورامزدا ! خشنودی و ستایش آفریدگار و آفریدگانش برساد ! افروخته باش در این خانه ! پیوسته افروخته باش در این خانه! فروزان باش در این خانه ! تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه! به من ارزانی ده ای آتش! ای پرتو اهورامزدا ! آسایش آسان! پناه آسان ! آسایش فراوان! فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بی زیان و پس از آن دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن آرا، بالنده، نیک کردار، آزادی بخش و جوانمرد، که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند و انجمن برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ بخشند. . . »
آیین های جشن آذرگان [ویرایش]
در « فرهنگ جهانگیری » ، « برهان قاطع » ، « مروج الذهب مسعودی» و « المدخل فی صناعة احکام النجوم » از « کیا کوشیار ابن لبان شهری جیلی » این جشن را با نام « آذرخش » نوشته اند. ابوریحان بیرونی در « آثارالباقیه » دربارهٔ جشن آذرگان نوشته است: « روز نهم آذر، عیدی است که به مناسبت توافق دو نام " آذرجشن" می گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند است و این روز جشن آتش است و به نام فرشته ای که به همه آتش ها موکل است نامیده شده. زرتشت امر کرده در این روز آتشکده ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ».
نیاکانمان آذرگان را روزی خجسته می دانستند و در خانه ها و بام ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و خواندن نیایش ها و گستردن سفره آیینی با خوراکی های گوناگون در آتشکده ها که آذین بندی شده بودند، جشن می گرفتند. به هنگام جشن، بر آتش چوب های خوش سوز و خوش بو می نهادند و آنگاه به مناسبت آغاز سرما، از آتش فروزان در آتشگاه، هر کس اخگری به خانه برده و آن آتش تا پایان زمستان در خانه ها فروزان بود و نمی گذاشتند خاموش شود و آن را نیک فرجام و فرخنده می دانستند. یکی از نیایش هایی که در آذر روز هرماه و از جمله در آذر روز از آذرماه خوانده می شود « آتش نیایش » نام دارد که پنجمین نیایش از پنج نیایش « خرده اوستا » است. مسعود سعد سلمان، شاعر پارسی گوی، در قطعه هایی که برای نام ماه های ایرانی سروده، دربارهٔ « آذر ماه » می گوید:
ای ماه، رسید ماه آذر / برخیز و بده می چو آذر
آذر بفروز و خانه خوش کن / ز آذر صنما به ماه آذر
او همچنین دربارهٔ « روز آذر » گفته است:
ای خرامنده سرو تابان ماه / روز آذر می چو آذر خواه
شادمان کن مرا به می که جهان / شادمان شد به فر دولت شاه
گل ویژه جشن آذرگان [ویرایش]
در کتاب پهلوی « بندهش » آنجا که « دربارهٔ چگونگی گیاهان » سخن به میان می آید، از میان گل ها « آذریون» گل ویژه آذر معرفی شده و آمده است: « . . . این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:. . . آذریون آذر را . . . ». در متون فارسی گل آذریون را با نام های دیگری همچون « آذرگون »، « گل آتشی » یا « گل آتشین » نیز نامیده اند چنان که امیر معزی، صائب و واعظ قزوینی در اشعار خود آن را گلی با رنگ سرخ آتشین تصویر کرده اند و گفته اند که گرچه سرخ است اما گل سرخ نیست و خوش بو هم نیست. اما در برخی دیگر از منابع آن را گلی زرد دانسته اند. پس چنان که پیداست در زمان های گوناگون نام « آذرگون » را بر گل های مشابه نهاده اند. در همین مورد در لغت نامه دهخدا زیر واژه های آذریون و آذرگون آمده است: « گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشه های سیاه دارد و خوش بوی نیست و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند ( از قاموس ) . چنان که در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطرب است، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند. صاحب تحفه گوید: نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گل های او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگ های ریزه ٔسیاه مایل به سرخی و به غایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و به حرکت او دور می کند. . . و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی . و از این تعریف روشن می شود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند : و آذریون از حسد رخس . . .

بپرس