ارزو داشتن

فرهنگ فارسی

( آرزو داشتن ) ( مصدر ) آرزو کردن آرزو بردن .

مترادف ها

wish (فعل)
خواستن، ارزو داشتن، ارزو کردن، میل داشتن، خواستار بودن

aspire (فعل)
ارزو داشتن، ارزو کردن، اشتیاق داشتن، هوش داشتن، بلند پروازی کردن، استنشاق کردن

hope (فعل)
انتظار داشتن، ارزو داشتن، امیدوار بودن، پشت گرمی داشتن به

فارسی به عربی

اطمح , امل , امنیة

پیشنهاد کاربران

آرزو داشتن ؛ آرزومند بودن :
بدو گفت کز کردگار جهان
یکی آرزو دارم اندر نهان
که ماند زتو نام تو یادگار
ز پشت تو آید یکی شهریار.
فردوسی.
در آرزوی چیزی بودن

بپرس