اغشتن
مترادف اغشتن: ( آغشتن ) آلودن، آمیختن، اختلاط، خیساندن، قاطی کردن، مخلوطکردن، نم کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ترنهادن خیس کردن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آلوده کردن.
۳. آمیختن، سرشتن.
۴. (مصدر لازم ) آلوده شدن، تر شدن.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
جذب کردن، الودن، تر کردن، الوده کردن، اغشتن، اشباع کردن
الودن، لکه دار کردن، لک کردن، اغشتن
الودن، لکه دار کردن، اغشتن
اغشتن، غلت زدن
اغشتن، اشباع کردن، رسوخ کردن در، خوب نفوذ کردن، خوب رنگ گرفتن، ملهم کردن
اغشتن، اشباع کردن، تلقین کردن، اموختن
اغشتن، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن
سیر کردن، اغشتن، اشباع کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نزدیکی کردن
آلوده کردن ( آ )