الکیل

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
کیل (۱۶ بار)

پیمانه کردن. راغب آنرا پیمانه کردن طعام گفته، در اقرب الموارد گوید: بیشتر در پیمانه طعام باشد. اگر گوییم «کِلْتُهُ الطَّعامَ» یعنی به او کیل دادم و اگر گوییم:«اِکْتَلْتُ عَلَیْه» یعنی از او کیل گرفتم. وهرگاه گوییم: «کِلْتُ لَهُ الطَّعامَ» یعنی به پیمانه کردن طعام از برای او مباشرت کردم. . چون از مردم کیل گیرند تمام گیرند و چون به مردم کیل دهند یا وزن کنند کم کنند. . برادرمان را با ما بفرست تا کیل بگیریم. کیل مصدر و به معنی آلت کیل نیز آمده است. مثل . پیمانه و ترازو را به عدالت تمام کنید. مکیال: اسم آلت است یعنی پیمانه .

دانشنامه آزاد فارسی

آلکیل. رجوع شود به:الکیل

الکیل (alkyl)
هر بنیان آلی، با فرمول CnH۲n+۱. اعضای مهم این گروه عبارت اند از متیل، اتیل، پروپیل، بوتیل، و آمیل. این بنیان ها در حالت آزاد پایدار نیستند، اما در تعداد زیادی از ترکیبات آلی، مانند الکل ها، اِسترِها، آلدهیدها، کِتون ها، و هالیدها، در حالتِ ترکیبی دیده می شوند.

پیشنهاد کاربران

بپرس