ان زمان

/~An/

لغت نامه دهخدا

( آن زمان ) آن زمان. [ زَ ] ( ق مرکب ) آنگاه. در آن وقت :
بگستهم گفت آن زمان شهریار
که تنگ اندرآمد مرا روزگار.
فردوسی.
به بستند بندی بر آئین خویش
بدانسان که بود آن زمان دین و کیش.
فردوسی.
|| بَعد. پس. سپس.

فرهنگ فارسی

( آن زمان ) آنگاه در آن وقت .

پیشنهاد کاربران

بپرس