اهسته کار


معنی انگلیسی:
slack

لغت نامه دهخدا

( آهسته کار ) آهسته کار. [ هَِ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) بطی ٔ. کند. دیرجُنْب. کر :
مگر میرفت استاد مهینه
خری میبرد بارش آبگینه
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
چه دارم ، گفت دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.
عطار.
|| متأنی. درنگی. نرم.

فرهنگ فارسی

( آهسته کار ) ( صفت ) کند دیر جنب بطئ مقابل تند سریع .

فرهنگ معین

( آهسته کار ) ( ~. ) (ص . ) نرم خو، ملایم .

فرهنگ عمید

( آهسته کار ) آن که به کندی حرکت کند یا کار کند، کند، کندکار، دیرجنب.

پیشنهاد کاربران

بپرس