اپیخ

لغت نامه دهخدا

( آپیخ ) آپیخ. ( اِ ) پیخال :
همواره بر آپیخ است آن چشم فژا کند
گویی که دو بوم آنجا بر خانه گرفته ست.
عماره مروزی.

پیشنهاد کاربران

بپرس